خلافت و نسبت آن با قرابت و صحبت، بازخوانی حکمت 190 نهج البلاغه - محدثه خسروی
درآمد : حکمت 190 نهج البلاغه به دو گونه نقل شده است. در چاپ محمد عبده و صبحی صالح این گونه آمده است: « وا عجباه! أ تکونُ الخلافة بالصَّحابة و القَرابة؟» و در تصحیح فیض الاسلام و نسخة ابن ابی الحدید، این گونه آمده است: « وا عجبا! أ تکونُ الخلافةُ بالصحابة و لا تکون بالصحابة و القرابة؟!» « وا عجبا، أن تکونَ الخلافة بالصحابة و لا تکون بالصحابة و القرابة!»[1] در سال های اخیر، بحث و جدل هایی درباره این حکمت نهج البلاغه درگرفته و اتّهام تحریف و دست اندازی در تصحیح متون مطرح شده است که در اين مقاله به برخی از آنها خواهیم پرداخت. قصد آن داریم که با بررسی اسباب صدور کلام از امام علی عليه السلام و جمع کردن نقل های متفاوت آن، قول صحیح را ترجیح دهیم. این متون، اولاً، قابل بحث سندی نیستند (چون هیچ یک سند ندارند)؛ ثانیاً یک متن، حتی اگر سند صحیح هم داشته باشد، نباید از حیطه نقد متن خارج شود.
خاورشناسان و ديدگاه شيعه درباره جانشينی حضرت علی علیه السلام - محمد حکيمی
چکیده :
از آن جا که دین مقدس اسلام آخرین و فراگیرترین دین الهی و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نیز آخرین سفیر و خاتم انبیاست چگونه امکان دارد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای استمرار وگسترش فرهنگ دینی و دست آوردهای رسالتش کسی را پس از خود برنگزیند؟ از طرفی هم دشمنان داخلی اسلام (منافقان) و دشمنان خارجی آن (روم و ایران) در پی فرصت بودند تا با به وجود آوردن روی کرد جدید در حوزه رهبری اسلام، به اهداف خود جامه عمل بپوشانند. بنابراین از شخصیت همانند پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که در پی ایجاد جامعه ایده آل مبتنی بر ارزش های انسانی الهی و تداوم آن بود، بعید است که برای خود جانشین و خلیفه تعیین نکند و امت اسلام را به حال خود رها سازد. از این روی، تاریخ نگاران شیعه معتقدند که پیامبراسلام (صلی الله علیه و آله) مثل پیامبران گذشته برای خود جانشین تعیین فرمود. آن حضرت در جاهای مختلف به ویژه در غدیر خم، امیرمؤمنان علی (علیه السلام) را به جهت لیاقت و شایستگی و از همه مهم تر به جهت تعیین خداوند برگزید، اما پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) علی رغم نص قرآن و تأکید پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، برخی از فرصت طلبان این جانشینی را نادیده گرفتتد که درجای خود باید بررسی و نقد شود. بنابراین، شیعیان عقیده دارند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) علی (علیه السلام) را جانشین خود معرفی فرموده است.
نقد مقاله ی « بررسی جريان حکميت از منظری ديگر » - جواد علاءالمحدثین
فصلنامه ی ندای اسلام(سال هشتم و نهم - شماره 32 و 33 زمستان 86 و بهار 87) مقاله ای با عنوان «بررسی جریان حکمیت از منظری دیگر» به چاپ رسانید ، که نویسنده ی آن به بازبینی مسئله حکمیت در جنگ صفین، به ویژه نقش دو حَکم تعیین شده، یعنی « ابو موسی اشعری» و « عمرو بن عاص» پرداخته است .
نویسنده در این مقاله ادعا میکند «بسیاری از نویسندگان و مورخان در مورد حقیقت این جریان دچار سردرگمی شده و با اعتماد بر روایات ضعیف و غیرقابل اعتبار، چهرهای ناخوشایند از این دو، به تصویر كشیدهاند، یعنی ابوموسی اشعری را به ضعف رأی و فریب خوردن و عمرو بن عاص را به فریبكاری متهم ساختهاند.»
نقد مقاله ی « بررسی جريان حکميت از منظری ديگر » - جواد علاءالمحدثین
فصلنامه ی ندای اسلام(سال هشتم و نهم - شماره 32 و 33 زمستان 86 و بهار 87) مقاله ای با عنوان «بررسی جریان حکمیت از منظری دیگر» به چاپ رسانید ، که نویسنده ی آن به بازبینی مسئله حکمیت در جنگ صفین، به ویژه نقش دو حَکم تعیین شده، یعنی « ابو موسی اشعری» و « عمرو بن عاص» پرداخته است .
نویسنده در این مقاله ادعا میکند «بسیاری از نویسندگان و مورخان در مورد حقیقت این جریان دچار سردرگمی شده و با اعتماد بر روایات ضعیف و غیرقابل اعتبار، چهرهای ناخوشایند از این دو، به تصویر كشیدهاند، یعنی ابوموسی اشعری را به ضعف رأی و فریب خوردن و عمرو بن عاص را به فریبكاری متهم ساختهاند.»
سؤالات شیعه درباره انتخاب عثمان به خلافت (قسمت اول) - حسین تهرانی
تعیین مجلس شورا و انتخاب عثمان :
عمر در واپسین دم حیات، شورایی مرکّب از شش نفر «علی بن ابی طالب علیه السلام، عثمان بن عفان، طلحه، زبیر، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابی وقاص» تشکیل داد تا نامبردگان با توجه به اختیارات سرنوشت ساز «عبدالرحمن بن عوف»، یکی از این عده را انتخاب و به مقام خلافتش رأی دهند.
در اینجا نظر خوانندگان را به اصل وصیت عمر مبنی بر تشکیل شورایی 6 نفری بنابر آنچه که خود علمای عامه نقل کرده اند جلب می نماییم.
فصلنامه ی ندای اسلام(سال هشتم و نهم - شماره 32 و 33 زمستان 86 و بهار 87) مقاله ای با عنوان «بررسی جریان حکمیت از منظری دیگر» به چاپ رسانید ، که نویسنده ی آن به بازبینی مسئله حکمیت در جنگ صفین، به ویژه نقش دو حَکم تعیین شده، یعنی « ابو موسی اشعری» و « عمرو بن عاص» پرداخته است .
نویسنده در این مقاله ادعا میکند «بسیاری از نویسندگان و مورخان در مورد حقیقت این جریان دچار سردرگمی شده و با اعتماد بر روایات ضعیف و غیرقابل اعتبار، چهرهای ناخوشایند از این دو، به تصویر كشیدهاند، یعنی ابوموسی اشعری را به ضعف رأی و فریب خوردن و عمرو بن عاص را به فریبكاری متهم ساختهاند.»
ما معتقديم اين مسئله بزرگترين افترا و دروغ تاريخ است و هرگز چنين چيزى صحت ندارد براى اثبات اين مطلب مىتوان مفصل بحث نمود كه متاسفانه صفحه كوچك وبلاگ ما توانايى تحمل آنرا ندارد لذا به چند مطلب بسنده مىنماييم.
قريش بزرگترين و مقتدرترين قبيله در شبه جزيره عربستان به حساب مىآمد و در درون قريش بنى هاشم برترين و قدرتمندترين قوم (تيره ) بشمار مىآمد طوريكه همه برترى آن را پذيرفته بودند عمو زاده هاى اين تيره بنى اميه بودند كه بعضى اوقات با بنى هاشم رقابت مىنمودند اما اگر پاى كسى ديگر به ميان مىآمد اين دو فورا با هم يكى مىشدند بطور مثال زمانيكه خبر رسيد ابوبكر (از تيره بسيار ضعيف قريش يعنى بنى تيم ) جانشين پيامبر شده براى ابوسفيان كه تازه مسلمان شده بود غير قابل تحمل بود لذا فورا صدا زد: اين الاذلان؟ دو مرد ذليل كجايند؟
پرسيدند منظورت چه كسانى مىباشند؟ گفت علي و عباس. ابوسفيان هنگامى كه با علي و عباس روبرو شد گفت چرا نشستيد بنى تيم كيستند كه رهبرى را بدست گيرند؟ ابوسفيان چنين ادامه داد: والله لاملان المدينة خيلا و رجالا. (قسم بخدا من مدينه را پر از پياده نظام و سواره نظام مىكنم و حكومت را با زور از آنان براى شما مىگيرم.)
علي كه به سخنان ابوسفيان گوش مىداد به او نهيب زد و اخطار نمودة فرمود: اگر كوچكترين حركتى بر ضد ابوبكر انجام دهى من نخستين كسى خواهم بود كه در مقابل تو مىايستم ما ابوبكر را اهل مىدانيم. ابوسفيان ناراحت شده الفاظ بدى گفته و رفت. (تاريخ طبرى جلد 2 قسمت آغاز خلافت ابوبكر)
قريش كه با رسول خدا دشمنى مىورزيدند عملا قادر نبودند كارى انجام دهند چون از انتقام گيرى بنى هاشم هراس داشتند واپسين و مهمترين راهكارشان اين بود كه از هر تيرهاى يك جوان انتخاب نمايند و اين جوانان طوايف گوناگون همه باهم پيامبر را با شمشير بزنند بگونهاى كه معلوم نشود كداميك قاتل است كه در اين صورت قوم پيامبر يعنى بنى هاشم نمىدانند با كدام تيره بجنگند و لذا مجبور خواهند شد خونبها گرفته صلح نمايند. (اگر يك يا دو قبيله چنين جرمى مرتكب مىشد مطمئن بودند بنى هاشم دمار از روزگارشان بر مىآوردند) كه همين مسئله سبب شد رسول اكرم با اذن خداوند هجرت نمود.
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
فروشگاه آنلاین
و آدرس
onlineeshop.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
محمد بن حسن عسکری (عج) آخرین امام از امامان دوازده
گانه شیعیان است. در ١۵ شعبان سال ٢۵۵ هـ.ق در سامرا به دنیا
آمد و تنها فرزند امام حسن عسکری (ع)، یازدهمین امام شعیان ما است.
مادر آن حضرت نرجس (نرگس) است که گفته اند
از نوادگان قیصر روم بوده است. «مهدی» حُجَت، قائم منتظر، خلف صالح، بقیه الله،
صاحب زمان، ولی عصر و امام عصر از لقبهای آن حضرت است.