عمربن خطاب و پرتاب میوه نیم خورده به صورت پیامبر (ص)
در کتاب «شناسایی هفت تن در صدر اسلام» آمده است که ابی عسیب روایت کرده است: «که رسول خدا شبی بیرون آمد و مرا خواند. من نزد او رفتم. به ابوبکر گذر کرد او را فرا خواند. به عمر رسید او را هم صدا زد، تا نزدیک دیوار خانه بعضی انصار رسیدیم. به صاحبخانه فرمودند: چیزی به ما بخورانید. او مقداری انگور آورد. همه خوردند. پس آب خواست، آب هم آشامید. سپس چنین گفت: از شما از این نعمتها سوال خواهد شد. عمر آن انگور را گرفت و محکم به زمین زد تا آب آن به صورت رسول خدا پاشیده شد؛ سپس چنین گفت: «یا رسول الله انّا لمسئولون عن هذا یوم القیامۀ» یعنی ما از این عمل هم سوال می شویم. رسول خدا فرمود: چنین است»
این واقعه در کتب زیر مندرج می باشد:
من حیات خلیفه عمربن خطاب؛ عبدالرحمن احمد البکری
شناسایی هفت تن در صدر اسلام؛ عباس نجفی راسخی
سبعۀ من سلف؛ علامه فیروزآبادی
سنن (شعب الایمان) ؛ بیهقی
المصابیح؛ ابی محمد الحسین بن مسعود فراء بغدی
تفسیر جامع البیان؛ محمدبن جریر طبری، ج۳
مرقاة المفاتیح فی شرح مشکاة المصابیح؛ علی بن سلطان محمد قاری
مسند؛ احمدبن حنبل، جلد ۵
الاصابه فی معرفۀ الصحابه؛ ابن حجر عسقلانی، ج۷
حلیۀ الاولیاء؛ حافظ ابونعیم، ج۲
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
توهین به رسول اکرم,
توهین عمربن خطاب,
رفتار عمربن خطاب,
رفتارعمربن خطاب با رسول اکرم,
ظلم عمربن خطاب به پیامبر,
عمربن خطاب توهین به پیامبر,
فضائل عمربن خطاب,
مناقب عمربن خطاب,
ممانعت عمر بن الخطاب از نماز میت پیامبر.صلّى اللّه علیه وآله
در دوکتاب معتبر اهل سنت یعنی صحیح بخاری و مسلم نقل شد:
چون عبداللّه بن اُبى مرد، پسرش آمد و گفت : یا رسول اللّه ! پیراهنت را بده تا پدرم را در آن کفن کنم . و بعد هم بر او نماز بگزار و برایش طلب مغفرت کن . پیغمبر – صلّى اللّه علیه وآله - نیز پیراهنش را داد و گفت : وقتى از غسل و کفن او فراغت یافتى به ما اطلاع بده . چون فراغت یافت و به پیغمبر - صلّى اللّه علیه وآله - اطلاع داد، حضرت آمد تا بر وى نماز بگزارد. عمر پیغمبر – صلّى اللّه علیه وآله - را گرفت و گوشه لباس پیامبر را کشید !! و گفت : مگر خدا تو را از نماز گزاردن بر منافقین منع نکرده و به تو نگفته است که : چه براى آنها آمرزش طلب کنى یا نکنى ، اگر هفتاد بار براى آنها طلب آمرزش کنى ، خداوند آنها را نمى آمرزد ! پیغمبر اکرم - صلّى اللّه علیه وآله - به اعتراض عمر اعتنا نکرد و با بردبارى عظیم و حکمت بالغه خویش ، طبق عادت همیشگى خود رفتار نمود. امّا چون عمر گستاخى را از حد گذراند، در مقابل حضرت ایستاده بود و از نماز گزاردن حضرت ممانعت مى کرد و سخنانى گفت که به یاد نداریم کسى اینگونه با پیغمبر - صلّى اللّه علیه وآله - روبرو شده باشد، ناگزیر حضرت فرمود: اى عمر! کنار برو! به من اطلاع داده اند که براى آنها طلب آمرزش بکنى یا نکنى ، ولو هفتاد بار براى آنها آمرزش بخواهى ، هرگز خدا ایشان را نمى آمرزد. اگر مى دانستم چنانکه زاید بر هفتاد بار براى عبداللّه ابى ، آمرزش طلب کنم ، خدا او را مى آمرزد، این کار را انجام مى دادم . سپس نماز خواند و جنازه را تشییع کرد و بر قبرش ایستاد.
منبع : صحیح مسلم – کتاب صفات المنافقین و احکامهم –صفحه ۱۲۸۰ – حدیث ۲۷۷۴
صحیح بخاری – کتاب اللباس – باب لبس القمیص – جلد ۱۸ – صفحه ۱۰۲ – حدیث ۵۳۵۰
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
اخلاق عمر بن الخطاب,
اخلاق عمربن خطاب درکتب,
ادب عمر بن الخطاب,
ادب عمری,
بی ادبی عمر بن الخطاب,
توهین جسارت عمر بن الخطاب,
توهین جسارتهای عمر بن الخطاب,
توهین عمربن خطاب,
جسارت عمر بن الخطاب,
جسارت عمربن خطاب به پیامبر,
حضرت عمر بن الخطاب,
خشونت عمر بن الخطاب,
رفتار عمربن خطاب,
سیره عمر بن الخطاب,
صحیح بخاری عمربن خطاب,
صحیح مسلم عمربن خطاب,
ظلم عمربن خطاب,
عمر بن الخطاب جسارت,
عمر بن الخطاب در زمان,
عمر بن الخطاب رضی,
عمربن خطاب آزار پیامبر,
ممانعت عمر بن الخطاب,
نفرین عمر بن الخطاب,
نمازعمر بن الخطاب,
وهابیت و نهضت امام حسین علیه السلام – اکبر ترابى شهرضائى
تاریخچه وهابی وهابیت مذهبى ساخته و پرداخته دست استعمار انگلیس است که براى ایجادتفرقه و جدایى بین مسلمانان با هدف تسلط بر آنان و به یغما بردن ذخائر ومعادن خدادادى آنان بهوجود آمد.[1] مؤسس این مسلک، فردى به نام «محمدبن عبدالوهاب» (1115 - 1206) از اهالى سرزمین نجد مىباشد.دورانکودکى خود را در زادگاهش «عیینه» در حجاز و به ویژه نجد سپرىکرد و فقه حنبلى را نزد پدرش که از علماء حنبلى بود آموخت. وى پس اززیارت مکه و مدینه به نجد بازگشت و تصمیم گرفت از راه بصره به شامبرود، ولى چهار سال در بصره ماند و به ترویج عقایدش پرداخت. مردم بصرهبه مخالفت با او برخاسته و او را از شهر بیرون کردند. وى به بغداد رفت و پنجسال در آنجا مانده و سپس یک سال در کردستان و دو سال در همدان ماند. آنگاه به اصفهان و قم رفت و پس از فراگیرى فلسفه و تصوف در سال 1139هجرى قمرى به نزد پدرش که به شهر «حریمله» هجرت کرده بود آمد و بعداز هشت ماه که در خانه خود اعتکاف نمود بیرون آمد و دعوت خود را آغازنمود.
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
اکبر ترابى شهرضائى امام حسین علیه السلام وهابیت نهضت عاشورا محمد بن عبدالوهاب,
[ ادامه مطلب ] |
نعمان بن بشیر صحابی روایت میکند که: ابوبکر از رسولخدا صلی الله و علیه و آله اجازه ورود خواست، پس شنید که سر و صدای عایشه بلند است و میگوید: به خدا قسم! میدانم که علی (علیه السلام) را بیشتر از من و پدرم دوست داری، دو بار یا سه بار این را گفت. ابوبکر اجازه خواست و داخل شد و خود را به عایشه رساند و گفت: ای دختر فلانه نشنوم صدایت را بر رسولخدا صلی الله و علیه و آله بلند کنی.
از جمله بدعتهای مضحک عمربن خطاب که الان می توان در نمازهای جماعت مسجد الحرام و مسجد النبی در فرقه وهابیت دید سجده بر پشت یا باسن مأمومی که در صف جلوتر حضور دارداست.
حدثنا أبو داود قال حدثنا سلام عن سماک بن حرب عن سیار بن المعرور قال سمعت عمر بن الخطاب یخطب وهو یقول یا أیها الناس إن رسول الله صلى الله علیه وسلم بنى هذا المسجد ونحن معه والمهاجرون والأنصار فإذا اشتد الزحام فلیسجد الرجل على ظهر أخیه(۱)
ترجمه:از عمر شنیدم که بر روی منبر می گفت : ای مردم ، رسول خدا (ص) این مسجد را که بنا کرد ، ما و مهاجر و انصار بودیم پس اگر شلوغی به شما فشار آورد ، شخص بر روی پشت(باسن) برادر خویش سجده کند !
عبد الرزاق عن معمر عن الاعمش عن مسیب بن رافع أن عمر بن الخطاب قال من اشتد علیه الحر یوم الجمعة فی المسجد فلیصل على ثوبه ومن زحمه الناس فلیسجد على ظهر أخیه(۲)
ترجمه:عمر گفت هر کس که در روز جمعه گرما بر او فشار آورد ، روی لباس خویش سجده کند ، و کسی که مردم به او فشار آوردند ( و جا برای سجده نداشت) روی پشت برادر خود سجده کند !
برای دیدن فیلم وهابیان که این بدعت را اجرا می کنند اینجا کلیک کنید
اسناد: ۱)مسند الطیالسی ج ۱ ص ۱۳ ش ۷۰ ۲)مسند أحمد بن حنبل ج ۱ ص ۳۲ ش ۲۱۷ و همچنین سنن الکبری و مصنف عبد الرزاق ج ۱ ص ۳۹۸
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
سجده برباسن,
سجده به کون,
سجده به کون عمربن خطاب,
عمربن خطاب حکم سجده بر کون,
عمربن خطاب حکم سجده برباسن,
عمربن خطاب فضائل,
عمربن خطاب فیلم سجده بر باسن,
عمربن خطاب فیلم سجده بر کون,
عمربن خطاب کون,
کون سجده کنید,
در حکم فقهی «مذی»: عبارت است از آبی که معمولا هنگام بازى کردن با همسر و یا دیدن صحنه های تحریک کنند و یا تخیل صحنه های شهوت انگیز بدون جهش و بدون پرش بیرون می آید. مقدارش خیلی کمتر از منی است «مذی» پاک است و غسل ندارد و وضو را هم باطل نمی کند.
حال جهالت عمر درباره این مسئله شرعی را ببنید :
عن ابن عباس انّه أتى أبی بن کعب ومعه عمر فخرج علیهما فقال: انى وجدت مذیا فغسلت ذکرى وتوضأت فقال عمر: أو یجزىء ذلک؟ قال: نعم. قال: أ سمعته من رسول اللّه (ص)قال: نعم.»
خلاصه ترجمه آنکه: عمر نمیدانست که وضوى تنها براى مذى کفایت می کند و لذا می پرسد که آیا تو این را از رسول خدا (ص) شنیدى؟ جواب می شنود که: آرى. سنن ابن ماجه، ج ۱ ص ۱۶۹، کتاب الطهارة وسننها، باب ۷۰، ح ۵۰۷
ممانعت عمر بن الخطاب از نماز میت پیامبر.صلّى اللّه علیه وآله
در دوکتاب معتبر اهل سنت یعنی صحیح بخاری و مسلم نقل شد:
چون عبداللّه بن اُبى مرد، پسرش آمد و گفت : یا رسول اللّه ! پیراهنت را بده تا پدرم را در آن کفن کنم . و بعد هم بر او نماز بگزار و برایش طلب مغفرت کن .
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
اخلاق عمر بن الخطاب,
اخلاق عمربن خطاب درکتب,
ادب عمر بن الخطاب,
ادب عمری,
بی ادبی عمر بن الخطاب,
توهین جسارت عمر بن الخطاب,
توهین جسارتهای عمر بن الخطاب,
توهین عمربن خطاب,
جسارت عمر بن الخطاب,
جسارت عمربن خطاب به پیامبر,
حضرت عمر بن الخطاب,
خشونت عمر بن الخطاب,
رفتار عمربن خطاب,
سیره عمر بن الخطاب,
صحیح بخاری عمربن خطاب,
صحیح مسلم عمربن خطاب,
ظلم عمربن خطاب,
عمر بن الخطاب جسارت,
عمر بن الخطاب در زمان,
عمر بن الخطاب رضی,
عمربن خطاب آزار پیامبر,
ممانعت عمر بن الخطاب,
نفرین عمر بن الخطاب,
نمازعمر بن الخطاب,
[ ادامه مطلب ] |
بسم الله الرحمن الرحیم
از مسعده بن صدقه، ازحضرت صادق (ع)نقل است كه امير المومنين وصي رسول الله(ص)خطبه اي بدين شرح ايراد فرمود:ازرسول خدا (ص)شنيدم كه مي فرمود«شما چگونه خواهيدبودوقتي كه گرفتار فتنه اي شويد كه در آن محيط،افرادصغير آن جوان شوندو پيران در آن فرسوده گردند(كنايه از امتدادآن دارد)وبنوعي كه جمعي آن را سنت وآيين خويش سازند،واگرتغييريابداعتراض كرده وگويند كه فعل منكري آورده،در آن محيط ،، سنت دستخوش تغيير شده وگرفتاري شديد گردد،وزن وبچه به
اسيري گرفته شوند .وآن فتنه همچون آتشي كه هيزم را در بر مي گيرد
ايشان را گرفته و مي سوزاند،ومانند سنگ زيرين آسياب تمام درد را
مي چشند،مردم به غير دين تفّقه كنند وبدون عمل تنها مي آموزند،ودنيا
را با عمل به آخرت طلب مي كنند».
ولادت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) در دیدگاه شیعه و اهل سنّت - مهدی اکبر نژاد
شیعه و تولّد امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه)
در جامعه شیعه دوازده امامی، هم در بین عالمان و صاحبنظران و هم در میان مردم عادی، تولد امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه) مورد اجماع بوده، از ضروریات مذهب قلمداد می شود و در این میان کسی را نمی توان سراغ گرفت که کوچک ترین تردیدی در این باره داشته باشد. این باور در جای جای آثار شیعه از کهن ترین آنها تا دوره های کنونی انعکاس یافته است. مرحوم کلینی در الکافی با صراحت می نویسد:
«ولد علیه السلام للنصف من شعبان سنة خمس و خمسین و مائتین»(1).
مسعودی در احادیث زیادی همین را گزارش کرده(2) و مرحوم صدوق نیز در ضمن روایات متعددی، آن را بیان کرده است(3). شیخ مفید در الارشاد نیز همین باور را منعکس نموده(4) و سید مرتضی در تنزیه الانبیاء آن را مستدل ساخته(5) و شیخ طوسی در کتاب الغیبه، همانند عالمان پیشین، این واقعه را ذکر کرده(6)؛ و به همین سان، دانشمندان شیعه تا دوره های معاصر، بر این مسئله تأکید ورزیده اند. مرحوم علامه طباطبایی در کتاب شیعه در اسلام می نویسد:
«حضرت مهدی موعود، فرزند امام یازدهم که اسمش مطابق اسم پیامبر صلی الله علیه و آله بوده در سال دویست و پنجاه و شش و یا دویست و پنجاه و پنج در سامراء متولد شدند»(7).
مرحوم مظفر در عقاید الامامیه به هنگام معرفی عقاید شیعه، یکی از آن باورها را ولادت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه) معرفی می کند(8) و بدین سان می توان گفت یکی از مشخصات شیعه نزد سنیان، اعتقاد به متولد شدن امام مهدی است.
همانا من ترک می کنم شما را در حالیکه دو چیز گرانقیمت در نزد شما باقی می گذارم. قرآن و عترت. تا زمانیکه به آن دو تمسک جسته اید هرگز بعد از من گمراه نمی شوید.
این حدیث شریف به صورت متواتر در کتب شیعه وسنی وارد شده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله در این حدیث شرط استقامت در راه حق و عدم گمراهی را تمسک به قران و عترت می دانند. ولی متاسفانه کسانی که در طول تاریخ خود را "اهل سنت" و پیروان سنت نبوی خوانده اند به قران و عترت تمسک نجستند. و همین مساله موجب شده است که در لجن زار گمراهی و ضلالت غوطه ور شوند. فتاوای عجیب و غریب و مضحک ایشان دلیل و گواه روشن و واضحی بر ضلالت ایشان می باشد که ما بخشی از آنها را در اینجا بیان می کنیم:
در میان کتب روائی و فقهی اهل سنت ،شش کتاب است(۱)که از اهمیت خاصی بر خوردار است و عنوان امهات کتب اهل سنت شمرده می شود ،به همین جهت آن را صحاح سته نامیده اند .
از میان این صحاح شش گانه ،صحیحین (صحیح بخاری و مسلم )نزد علمای اهل سنت از اهمیت مضاعفی بر خوردار است .به طوری که در مقام استدلال با خصم اگر روایتی در این دو کتاب یافت نشود ،آن را قابل طرد می دانند و در مقابل هم اگر روایتی در این دو کتاب یافت شود ،معامله روایت صحیح با او می شود. آنان ،صحیحین را به عنوان اصح صحاح می دانند .با این وجود در این کتاب احادیث بسیاری نقل شده که مخالف اجماع اهل سنت است
در حکم فقهی «مذی»: عبارت است از آبی که معمولا هنگام بازى کردن با همسر و یا دیدن صحنه های تحریک کنند و یا تخیل صحنه های شهوت انگیز بدون جهش و بدون پرش بیرون می آید. مقدارش خیلی کمتر از منی است «مذی» پاک است و غسل ندارد و وضو را هم باطل نمی کند.
حال جهالت عمر درباره این مسئله شرعی را ببنید :
عن ابن عباس انّه أتى أبی بن کعب ومعه عمر فخرج علیهما فقال: انى وجدت مذیا فغسلت ذکرى وتوضأت فقال عمر: أو یجزىء ذلک؟
قال: نعم. قال: أ سمعته من رسول اللّه (ص)قال: نعم.»
خلاصه ترجمه آنکه: عمر نمیدانست که وضوى تنها براى مذى کفایت می کند و لذا می پرسد که آیا تو این را از رسول خدا (ص) شنیدى؟ جواب می شنود که: آرى. سنن ابن ماجه، ج ۱ ص ۱۶۹، کتاب الطهارة وسننها، باب ۷۰، ح ۵۰۷
یکی از مسائل بسیار کلیدی و مهمی که بین شیعیان امیرالمومنین علی علیه السلام مطرح است ، مسئله حدیث قرطاس و مخالفت عده ای با نوشتن وصیت پیامبر می باشد. جماعت مخالفین بر این باورند که خلیفه دوم آنها با این وصیت مخالفت نکرده است و می گویند چنین روایتی در کتب اهل تسنن موجود نیست و اگر هم باشد به خاطر دلسوزی وی برای رسول خدا صلی اله علیه و آله بوده است و از مسائل مهمی که آنها بیان می کنند عدالت خلفای آنها می باشد. در این پست از کتب خود اهل تسنن با سند صحیح به اثبات خواهیم رساند شدیدترین مخالفتها از سمت وی بوده است و کسی که چنین عملی انجام دهد طبق قرآن کریم کافر می باشد. توجه شما را به این پست جلب می کنم.
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
مخالفت عمر با وصیات پیامبر,
کفر عمر در کتب اهل تسنن,
کفر صحابه در قرآن,
عدم عدل صحابه در قرآن,
مخالفت صحابه با امر پیامبر,
[ ادامه مطلب ] |
سؤالات شیعه درباره انتخاب عثمان به خلافت (قسمت اول) - حسین تهرانی
تعیین مجلس شورا و انتخاب عثمان :
عمر در واپسین دم حیات، شورایی مرکّب از شش نفر «علی بن ابی طالب علیه السلام، عثمان بن عفان، طلحه، زبیر، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابی وقاص» تشکیل داد تا نامبردگان با توجه به اختیارات سرنوشت ساز «عبدالرحمن بن عوف»، یکی از این عده را انتخاب و به مقام خلافتش رأی دهند.
در اینجا نظر خوانندگان را به اصل وصیت عمر مبنی بر تشکیل شورایی 6 نفری بنابر آنچه که خود علمای عامه نقل کرده اند جلب می نماییم.
عمربن خطاب تازیانه زدن زنان عزادار و بی حرمت دانستن
.. پس از مرگ خالد بن ولید عدّه اى از زنان در منزل میمونه (یکى از همسران رسول خدا صلى الله علیه وآله) اجتماع کرده و مى گریستند.
عمر تازیانه به دست، همراه ابن عبّاس به آنجا آمد و به ابن عبّاس گفت: وارد منزل شو و به امّ المؤمنین بگو حجاب بگیرد.
آنگاه زنان را از آنجا بیرون کن! ابن عبّاس داخل شد و آنها را بیرون میکرد. عمر نیز آنان را یکی یکی با تازیانه مى زد.
در این میان که او زنان را مى زد، روسرى از سر یکى از زنان افتاد (و موهایش پیدا شد)
بعضى که آنجا حاضر بودند به عمر گفتند: اى امیرالمؤمنین! روسریش افتاده! پاسخ داد خوب شد، او هیچ حرمت و احترامى ندارد.
عبدالرّزاق صنعانى پس از نقل این ماجرا، از استادش معمر نقل مى کند:
{ معمر از این سخن عمر که گفت این زن هیچ حرمتی ندارد، تعجّب مى کرد.}
رجال این حدیث در تقریب التهذیب ابن حجر:مؤلف کتاب أبوبکر عبدالرزاق الصنعانی: ثقة حافظ مصنف شهیر
سفیان بن عیینة: ثقة حافظ نقیة إمام حجة عمروبن دینار المکی: ثقة ثبت
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
حقارت زن ا,
حمله به زنان عمر,
رفتار عمر با زنان,
رفتار وهابیت بازن,
زنان از دیدگاه عمر,
عمربن خطاب آزار زنان,
عمربن خطاب بی حرمتی زنان,
عمربن خطاب حقوق زنان,
عمربن خطاب حمله زنان,
عمربن خطاب خشونت به زنان,
عمربن خطاب کتک زن زنان,
کتک زن زنان,
در حکم فقهی «مذی»: عبارت است از آبی که معمولا هنگام بازى کردن با همسر و یا دیدن صحنه های تحریک کنند و یا تخیل صحنه های شهوت انگیز بدون جهش و بدون پرش بیرون می آید. مقدارش خیلی کمتر از منی است «مذی» پاک است و غسل ندارد و وضو را هم باطل نمی کند.
حال جهالت عمر درباره این مسئله شرعی را ببنید :
عن ابن عباس انّه أتى أبی بن کعب ومعه عمر فخرج علیهما فقال: انى وجدت مذیا فغسلت ذکرى وتوضأت فقال عمر: أو یجزىء ذلک؟
قال: نعم. قال: أ سمعته من رسول اللّه (ص)قال: نعم.»
خلاصه ترجمه آنکه: عمر نمیدانست که وضوى تنها براى مذى کفایت می کند و لذا می پرسد که آیا تو این را از رسول خدا (ص) شنیدى؟ جواب می شنود که: آرى. سنن ابن ماجه، ج ۱ ص ۱۶۹، کتاب الطهارة وسننها، باب ۷۰، ح ۵۰۷
ابوالهُذَیل، دانشمند معروف اهل تسنن عراق میگوید: در سفری وارد شهر رقّه (یکی از شهرهای سوریّه کنونی) شدم، در آنجا شنیدم که مردی دیوانه ولی خوشکلام در معبد زکی زندگی میکند[۱] برای دیدار او به آن معبد رفتم، دیدم در آنجا یک پیرمرد با جمال و خوش قامتی بر روی زیراندازی نشسته و موی سر و روی خود را شانه میزند، بر او سلام کردم، جواب سلامم را داد، آنگاه بین من و او چنین گفتگو شد:
در پست قبلی فردی که هربار با اسم مختلفی ظاهر میشود گفته بود چرا ما دروغ گفتیم که عمر برگ هیزم جمع میکرده ودلال خر شتر بود و … که قول دادیم پستی جداگانه درباره این کار عمر قرار دهیم تا معلوم شود دروغگو کی و … نکته ای که هست شاید شبهه کنند عده ای که این عمل دوران جاهلیت او بوده و… ولی هدف من از قرار دادن این مطلب دو دلیل است اول اینکه جواب اون شخص بدهم و دوم اینکه آیا کسی که تا دیروز دلال خر بوده و… لیاقت جانشینی پیامبر دارد ؟ ابن مسیب میگوید : سالی با عمربه حج رفتم وقتی به منطقه (ضجنان)رسیدیم عمر گفت :دراین بیابان من شتر های خطاب رامی چراندم درحالیکه لباس بلند پشمی به تن داشتم و اگر کوتاهی می کردم خطاب بشدت مرا کتک میزد (۱)
یکی از ماجراهای جالبی که میزان پایبندی به سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را در مکتب خلافت سقیفه آشکار می سازد، داستان نماز تراویح است. این نماز اکنون در میان جماعت عمری در ماه رمضان برپا داشته می شود. ریشه یابی این نماز ما را به زمان رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نمی رساند، حتی پس از ایشان در زمان خلیفه ی اول نیز خبری از این نماز نبوده است. برای اطلاع از این که چنین نمازی از چه زمانی آغاز شده است،در ضمن آخر این پست فیلمی قرار گرفته که از صحیح بخاری این بدعت عمر را ثابت می کند که پیشنهاد می کنم حتما دانلود بفرمایید.
به نقل معتبرترین کتب اهل سنت توجه فرمایید:
شبی از شب های ماه رمضان، عمر بن خطاب خلیفه دوم اهل سنت، وارد مسجد شد و مردم را دید که هر یک به تنهایی مشغول نمازهستند، در این هنگام گفت: اگر این مردم را جمع کنم تا با یک نفر نماز بخوانند ( نماز جماعت ) بهتر است، پس تصمیم گرفت این کار را انجام دهد و ابی بن کعب را بر امامت گمارد و مردم را بر اقتدا به وی فرمان داد. شبی دیگر به مسجد آمد و مردم را دید که با جماعت نماز می گزارند، آنگاه گفت: بدعت خوبی ایجاد کردم (۱).
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
اعتراف عمربن خطاب به بدعت نماز تراویح,
بدعت خلیفه دوم,
بدعت خلیفه دوم در نماز,
بدعت عمربن خطاب در ماه رمضان,
بدعت نمازعمربن خطاب,
تراویح بدعتی ازعمربن خطاب,
عمربن خطاب بدعت تراویح,
فضائل عمربن خطاب,
نماز ماه رمضان عمربن خطاب,
نوآوری عمربن خطاب,
گناه عمربن خطاب,
[ ادامه مطلب ] |
ن : علی حسین زاده
ت : یک شنبه 22 ارديبهشت 1392
بررسي دلايل اهل سنت مبني بر خلافت ابوبکر
در گذشته بحثهايي داشتيم پيرامون متهم ساختن شيعه بر بدعت که معتقد بر نصب اميرالمؤمنين (عليه السلام) بر خلافت هستند. شبهاتي که امروز، وهابيت مطرح ميکند، چيز تازهاي نيست. اگر شما کتابهايي که از دير زمان، عليه شيعه نوشته شده، مانند کتاب العثمانية جاحظ ـ متوفاي 255 هجري ـ را ببينيد، همين شبهات در آنجا هست. مرکز اين شبهات در کتاب المغني في الإمامة قاضي عبد الجبار معتزلي ـ متوفاي 415 هجري ـ آمده است و بعد از او هم ابنتيميه همان حرفهاي قاضي عبد الجبار را برداشته است و رنگ و رو داده و مقداري هم فحش و ناسزا و افترائات افزوده است و به صورت کتاب منهاج السنة در آورده است و به تعبير آقاي سقَاف ـ از علماي بزرگ اهل سنت اردن ـ که ميگويد زيبنده است که اين کتاب را منهاج البدعة بناميم.
در رابطه با پاسخ اين شبهه، مفصل سخن گفتهايم و إن شاء الله باز هم در آينده، ادله شيعه را به صورت فشرده براي خلافت امير المومنين (عليه السلام) و امامت ائمه (عليهم السلام) خواهيم گفت.
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
استاد حسيني قزويني,
خلافت ابوبکر,
أفضل أمت,
علي بن أبي طالب (عليه السلام),
الأئمة من قريش,
سقيفه بنيساعده,
جنگ ردّه,
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم),
[ ادامه مطلب ] |
اول از آقا امام زمان .عج . وبعد از همه دوستان محبانشان عذر می خواهم که این مطلب رو نقل می کنم واقعا انسان شرم می کند که بعضی از جنایات ظلمهای دشمنان اهل بیت را حتی نقل کند ولی چه کنیم که برای روشن شدن حقیقت مجبور هستیم خدودتان بخوانید ببنید این زنازاده چه توهینی به حضرت زهرا.سلام الله علیها کرده …
شیخ عبد الرؤف مناوی، در کتاب فیض القدیر گوید با اشاره به روایت «فاطمة بضعة منی) میگوید: «سهیلی بر اساس این روایت استدلال کرده است همانا هرکس فاطمه را سب کند کافر است؛ چون رسول خدا به او غضب میکند و این که او افضل از شیخین است».(فیض القدیر۴: ۵۵۱)
دشنامگویی و فحاشی ابوبکر به گونهای بود که علمای اهل سنت در کتابهای معتبر خود نقل کردهاند که او از دشنامگوئی و فحش دادن پروا نداشت(۱)
برای نمونه ابوبکر جوهری در کتاب سقیفه گوید: پس آنکه ابوبکر خطبهی فاطمه (سلام الله علیها) را شنید؛ سخنان فاطمه (سلام الله علیها) بر او سنگین تمام شد؛(۲) بالای منبر رفت و گفت: «ای مردم این چه سست عنصری در برابر هر سخن است؟ این آروزها در زمان رسول خدا کجا بود؟ هر که شنیده بگوید و هرکه دیده دهان باز کند. آنکه سخن گفت روباه مادهای بود که شاهدش دمش بود که باعث و بانی هر فتنه است؛ او کسی است که میخواهد جنگ از سر گیرد و او میگوید این زخم کهنه را پس از آن بسته شده، تازه کنید (دوباره آشوب به راه اندازید)، و از ضعیفان یاری طلبیده و از زنان کمک میجوید؛مانند امّ طحال(۳) که خویشانش روسپیگری را برای او خوش میداشتند»(۴). به شدت اهانت ابوبکر به فاطمهی زهرا، دختر پیامبر، و علی بن ابیطالب، که پیامبر او را به برادری برگزید، توجه شود. ثوبان غلام رسول الله صلی الله علیه وآله از آن حضرت نقل میکند که فرمود: «همانا تنها از پیشوایان گمراه کننده بر امتم هراسانم و چون شمشیر در میان امت من حاکم شود تا قیامت برگرفته نخواهد شد. قیامت در حالی بر پا میشود که گروهی از امت من به مشرکان میپیوندند تا آنجا که جماعتی از ایشان بتان را پرستش میکنند»(۵). …………………………………………………………….
۱٫تاریخ الخلفاء ۱: ۵۴-۹۵؛ خصائص الکبری۲: ۸۶؛ صواعق المحرقة: ۴۳؛
۲٫چون آن حضرت بااستدلال عقلانی ووحیانی از کتاب سنت بطلان خلافت ابوبکر و تجاهل جهالت وی را در آن خطبه آشکار ساخت وحجت را بر همگان در طول تاریخ تمام کرد
۳٫ام طحال زنی بد کاره در زمان جاهلیت بود که پرچم بدکارگی بر فراز خانه اش نصب نموده بود این است ضرب المثل شده شرح نهج اللبلاغة ابن ابی الحدید ۱۶: ۲۱۵
۴٫شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید۱۶: ۲۱۴-و۲۱۵: قال أبو بکر و حدثنی محمد بن زکریا قال حدثنا جعفر بن محمد بن عمارة بالإسناد الأول قال فلما سمع أبو بکر خطبتها شق علیه مقالتها فصعد المنبر و قال: أیها الناس ما هذه الرعة إلی کل قالة أین کانت هذه الأمانی فی عهد رسول الله صألا من سمع فلیقل و من شهد فلیتکلم إنما هو ثعالة شهیده ذنبه مرب لکل فتنة هو الذی یقول کروها جذعة بعد ما هرمت یستعینون بالضعفة و یستنصرون بالنساء کأم طحال أحب أهلها إلیها البغی.
۵٫مسند احمد۵: ۲۷۸؛ ومصابیح السنة بغوی۲:۱۳۶
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
دشنام ابوبکر به حضرت فاطمه سلام الله علیها,
ما در پستهای قبل کاملا برسی کردم درباره شرابخواری عمر و ابابکر چه در قبل اسلام چه در بعد اسلام اما از آنجا که در ایام ربیع الاول قرار داریم دیدم بد نیست این مطلب قرار دهم تا دوستان خود قضاوت کنند این موجود تا لحظه آخر چکاره بوده و …
در کتاب معتبر الطبقات الکبری آمده:عن عبد الله بن عبید بن عمیر أن عمر بن الخطاب لما طعن قال له الناس یا أمیر المؤمنین لو شربت شربة فقال أسقونی نبیذا وکان من أحب الشراب إلیه قال فخرج النبیذ من جرحه مع صدید الدم .
ترجمه: از عبد الله بن عبید بن عمیر (نقل شده است) که هنگامی که عمر بن خطاب ، چاقو خورد ، مردم به او گفتند : ای امیر مومنان ، اگر نوشیدنی بنوشی (خوب است ) ؛ پس گفت : به من نبیذ دهید !!! و نبیذ از دوستداشتنی ترین نوشیدنی ها در نزد وی بود . عبد الله گفت : نبیذ از زخم وی همراه با لخته های خون خارج شد .
اسناد:
الطبقات الکبرى ، محمد بن سعد ، ج ۳ ، ص ۳۵۴ و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج ۴۴ ، ص ۴۳۰ و با کمی تفاوت در : السنن الکبرى ، البیهقی ، ج ۳ ، ص ۱۱۳ و فتح الباری ، ابن حجر ، ج ۷ ، ص ۵۲ و المصنف ، ابن أبی شیبة الکوفی ، ج ۵ ، ص ۴۸۸ و الاستیعاب ، ابن عبد البر ، ج ۳ ، ص ۱۱۵۴ و…
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
شراب خواری عمربن خطاب لحظه مرگ,
شراب خوری هنگام مرگ عمربن خطاب,
عرق خواری عمربن خطاب,
از ابی رافع نقل شده: که شرابخواریرا آوردند نزد عمر بن خطاب پس باو گفت: هر آینه تو را میفرستم پیش مردیکه او راملایمت و ترحمی درباره تو نمیگیرد، پس او را پیش مطیع بن اسود عدوی فرستاد پس گفت: وقتیکه فردا را صبح کردم پس او را حد میزنم پس عمر آمد واو میزد او را زدن سختی. پس عمر گفت: این مرد را کشتی چند ضربه او را زدی گفت: شصت ضربه، گفت من قصاص میکنم از او به بیست ضربه. ابو عبیده در معنای آن گوید: عمر میگفت من قرار میدهم سختی این زدن را قصاص به بیست شلاقیکه باقیمانده است از حدپس آنرا نزن باو.
سنن کبری ج ۸ ص ۳۱۷، شرح ابن ابی الحدید: ج ۳ ص
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
الغدیر عمربن خطاب,
بدعت عمربن خطاب,
بدعتهای عمربن خطاب,
جنایت عمر بن خطاب,
رفتار جهالت عمر بن خطاب,
عمر بن خطاب بدعت در زدن حد,
کنز العمال عمربن خطاب,
[ ادامه مطلب ] |
عمر بن خطاب، خدائی از خرما داشت و دخترش را زنده به گور میکرد!!!
نووی شافعی در کتاب المجموع می نویسد:
وَرُوِیَ عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ أَنَّهُ قَالَ : یَا رَسُولَ اللَّهِ ، إِنِّی وَأَدْتُ فِی الْجَاهِلِیَّةِ
فَقَالَ : أَعْتِقْ عَنْ کُلِّ مَوْؤُودٍ رَقَبَةً .والموؤودةُ البنتُ المقتولةِ عندما تَوَلَّدَ ، کان أهلُ الجاهلیةِ یفعلونَ ذلک مخافةَ العارِ والفقرِ.
از عمر بن خطاب روایت شده است که گفت: ای رسول خدا ! من در دوران جاهلیت دخترانم را زنده به گور کردهام (چه کار کنم؟) . آن حضرت فرمود: برای هر دختری که زنده به گور کردهای، یک بنده آزاد کن .
مؤوده به دختری میگویند که در زمان تولد کشته شده است. مردم دوران جاهلیت، این کار را به خاطر ترس از ننگ و فقر میکشتند.
النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى۶۷۶ هـ)، المجموع، ج ۱۹ ، ص ۱۸۷ ، ناشر: دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع، التکملة الثانیة.
ماوردی بصری شافعی نیز در کتاب الحاوی الکبیر می نویسد:
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
خدای عمر بن خطاب خرما,
خرما خدا عمر بن خطاب,
زنده به گوردختران عمر بن خطاب,
زنده به گورعمر بن خطاب,
عمر بن خطاب,
خدائی از خرما داشت و دخترش را زنده به گور میکرد,
عمل خرماعمر بن خطاب,
[ ادامه مطلب ] |
عمربن خطاب که روزهایی از زندگیش شتر چران بود دلال خر شتر واستر بود و هیزم برگ درخت جمع می کرد وبا اون وضعیت خجالت آور نسب و . . . دوران جاهلیت وبعد …
وناگاه خودرا در منصب حکومت می دید ، که هر کاری دلش می خواست می کرد هر کس را که می خواست میزد حتی دختر رسول خدا را و از هر کاری که خوشایدش نبود منع می کرد ،در یک جمله همه از او وحشت داشتند، او از نظر روانی از این تغییر شگفت زده بود ، لذا از افراد می پرسید آیا من پادشاه هستم یا خلیفه ؟….. ما در اینجا به چند مورد اشاره می کنیم خودتان قضاوت بفرمایید و …
ابن سعد می گوید :عمربن خطاب گفت: به خدا قسم نمیدانم من خلیفه ام یا پادشاه ؟!اگر شاه هستم که امری بس مهم شگفت است ، شخصی گفت: بین این دو فرق است عمرپرسید فرق چیست ؟ او گفت :خلیفه جز به حق از کسی چیزی نمی گیرد وجز راه حق صرف نمی کند ولی شاه بر مردم ستم می کند به ناحق از این و آن می گیرد وبه ناحق به این و آن می بخشد عمر با شنیدن این جواب سکوت کرد (۱)
ونیز نوشته اند روزی عمر از جناب سلمان فارسی پرسید:آیا من پادشاه هستم یا خلیفه ؟ سلمان گفت: اگر از مملکت مسلمانان درهمی یا کمتر یا بیشتر بدست آوردی و آنرا در غیر راه صحیحش صرف کردی تو شاه هستی نه خلیفه ،عمر از این سخن سلمان خجالت کشید به فکر فرو رفت .(۲) —————————————————– اسناد: ۱)تاریخ الخلفا سیوطی ص۱۴۰طبقات الکبری ج۳ص۳۰۶کنزل المال ج۱۲ص۵۶۷تاریخ عمربن خطاب ص۱۶۹
۲)تاریخ الامم والملوک طبری ج۵ ص۵۳ ۳۰۶کنزل المال ج۱۲ص۵۶۷ ش۳۵۷۷۷
بیعت عمربن خطاب در روز غدیر با امیرالمومنین حضرت علی .علیه السلام
بعد از آن که رسول خدا صلى الله علیه وآله امیر مؤمنان علیه السلام را به عنوان خلیفه و جانشین خود انتخاب و آن را بر همگان اعلام کرد، به مردم دستور داد که یکى یکى با آن حضرت بیعت کرده و این منصب جدید را تبریک بگویند. طبق روایات صحیح السندى که در کتابهاى اهل سنت وجود دارد، عمربن خطاب از کسانى است که خود را به امیر المؤمنین علیه السلام رساند و پس از بیعت با آن حضرت، منصب جدیدش را تبریک گفت.
که ما این مطلب از ذهبی، در کتاب سیر اعلام النبلاء ج۱۹ ص ۳۲۸ که اوهم از غزالی نقل کرده دراینجا بیان می کنیم
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
بخن بخن خبخن عمربن خطاب,
بیعت عمربن خطاب در روز غدیر,
خیانت عمربن خطاب,
خیانت عمربن خطاب غدیر خم,
عمربن خطاب غذیر خم,
غدیر خم و عمربن خطاب,
فضائل عمربن خطاب,
[ ادامه مطلب ] |
(انگيزهها و پيامدها)
چنان كه در تاريخ ميخوانيم پس از رحلت رسول گرامي اسلام، در دوره زمامداري ابوبكر عمر و عثمان تأكيد بسياري بركشورگشايي صورت گرفت و حوزه حكومت اسلامي تا عصر عثمان گسترش چشمگيري يافت.
در تحليل و بررسي اين فتوحات، تبيين اموري چند سزاوار است؛ از آن نمونه اين كه:
آن كشورگشاييها به چه انگيزه انجام ميگرفت؟
هدف شركت كنندگان آن چه بود؟
چرا علي عليهالسلام در آن نبردها شركت نميجست؟
پس از فتح سرزمينهاي تازه، چه تغيير و تحوّلي در آن مناطق به وجود ميآمد و چه فعاليتهاي فرهنگي صورت ميگرفت؟
آيا نخست اسلام و تعاليم آن به ساكنان آن شهرها عرضه ميشد، يا هجومها يكباره انجام ميگرفت؟
پيش از بررسي و تحليل انگيزه آن كشورگشاييها سزاوار است نگاهي گذرا به آن لشكركشيها افكنيم.
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
فتح ایران,
فتوحات خلفا,
کشور گشایی,
فتح عراق فتوحات در روزگار عمر,
فتح شام,
يوسف غلامي,
انگیزه های کشورگشایی,
پیامدها و اهداف فتوحات,
[ ادامه مطلب ] |
مدائنی می گوید: هنگامی که عمر بر روی منبر بود احساس کرد که بادی از او خارج شد. گفت ای مردم من مخیر شدم بین اینکه از شما بترسم در کار خدا و یا اینکه از خدا بترسم در کار شما پس ترجیح دادم که از خدا بترسم پس بدانید که من چـون گوزیدم و الان برای تجدید وضو از منبر پایین می آیم.
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
باد شکم عمربن خطاب,
باد معده عمربن خطاب,
بوی گند عمربن خطاب,
توالت,
جسیدن عمر بن خطاب,
خارج شدن بادمعده عمربن خطاب روی منبر,
عمر گوزو,
عمربن خطاب گوزو,
گوز بزرگ عمربن خطاب,
گوز بلند عمربن خطاب,
گوز روی منبرعمربن خطاب,
گوز و رابطه عمربن خطاب,
گوز وحشتناک عمربن خطاب,
گوزعمربن خطاب,
گوزید تو,
گوزیدن عمربن خطاب,
گوزیدن عمربن خطاب بالای منبر,
عمربن خطاب سبیل خودرا تاب می داد مردم را گاز می گرفت
ابن زبیر می گوید:هر وقت عمرخشمگین می شد، سبیلهای خود را تاب می داد.(۱)
همچنین می گوید: شخصی به عمر حرفی زد که مورد پسند او نبود ، عمر سرش را پایین انداخت ، دهان خودرا باد کرد و سبیلهایش را تاب داد ، او هنگام ناراحتی چنین می کرد.(۲)
و ابن ابی الحدید می گوید :((کان عمراذا غضب علی بغض اهله لم یشتف حتی یعض یده))(۳) ترجمه : هر وقت عمربه یکی از افراد خانواده اش غضب می کرد، تا دست اورا گاز نمی گرفت ،آرامش نداشت . —————————————————–
۱)کنزل العمال ج۱۲ص۶۴۵شماره۳۵۹۷۲
۲)کنزل العمال ج۳ص۹۲۱شماره۹۱۷۰
۳)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدیدج۱۲ص۴۴
تازیانه زدن عمربن خطاب به زنان عزادار …چون زینب دختر پیامبر از دنیا رفت رسول خدا فرمودند : ((به گذشتگان خوب ما عثمان بن مظعون ملحق شو)) پس زنان گریستند آنگاه عمربا تازیانه اش ایشان رامیزد (که چرا گریه می کنید)
پیامبر دست عمر را گرفتند به او فرمودند : ای عمر این کارا را مکن و…
مسند احمد ج۲ ص۵۳۱ش ۲۱۲۷
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
جسارت عمربن خطاب به زنان,
خشونت عمربن خطاب,
رفتار عمر با زنان,
عمربن خطاب آزار زنان,
عمربن خطاب خشونت به زنان,
عمربن خطاب زدن زنان در حضور پیامبر,
عمربن خطاب کتک زن زنان,
فضائل عمربن خطاب,
کتک زدن زنان,
در این پست قصد داریم به صورت خلاصه دسته بندی از فرارهای عمر و ابوبکر بیان کنیم که همه این روایات از کتب اهل سنت است دوستانی که علاقه دارند که مطالب بیشتری ازاین موضوع کسب کنند اگر به کتاب شیعه که دراین زمینه (خیلی بیشتروکامل تر) روایاتی هست مراجعه کنند مانند الارشاد شیخ المفید و … که چون ما قصد داریم فقط از کتب اهل سنت مدرک بیاوریم از کتب بزرگان تشیع استفاده نکردیم
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
جنگ عمربن خطاب,
شجاعت عمربن خطاب,
عجائب عمربن خطاب,
فرار عمربن خطاب,
فرار عمربن خطاب مثل بز,
فضائل عمربن خطاب,
مبارزه عمربن خطاب,
[ ادامه مطلب ] |
موقعیت حضرت خدیجه را هیچ یک از همسران رسول خدا نداشتند؛ زیرا رسول خدا صلى الله علیه وآله همواره به یاد خدیجه بود و از او به نیکى یاد مىکرد، همین مسأله سبب شده بود که حسادتهاى زنانه برخى از همسران آن حضرت برانگیخته شده و به رسول خدا اعتراض نمایند که چرا این همه از خدیجه یاد مىکند
محمد بن اسماعیل بخارى نقل مىکند که حضرت خدیجه سلام الله علیها و حضرت مریم سلام الله علیها برترین زنان بهشتى هستند:
۳۲۴۹ حدثنی أَحْمَدُ بن أبی رَجَاءٍ حدثنا النَّضْرُ عن هِشَامٍ قال أخبرنی أبی قال سمعت عَبْدَ اللَّهِ بن جَعْفَرٍ قال سمعت عَلِیًّا رضی الله عنه یقول سمعت النبی صلى الله علیه وسلم یقول خَیْرُ نِسَائِهَا مَرْیَمُ ابْنَةُ عِمْرَانَ وَخَیْرُ نِسَائِهَا خَدِیجَةُ.
عبد الله بن جعفر از على (علیه السلام) نقل مى کند که فرمود: از رسول خدا شنیدم که مى فرمود: بهترین بانوان بهشت مریم دختر عمران و خدیجه است.
البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل ابوعبدالله (متوفای۲۵۶هـ)، صحیح البخاری، ج ۳ ص ۳۲۴۸، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۷ – ۱۹۸۷
زمانی که پیامبر همراه با اصحاب در راه مکه مشغول نماز خواندن بودن ،چوپانی همراه گله اش از آنجا می گذشت، و …عمر در وسط نماز فریاد کشید:ای چوپان شترهاتت را باز گردان و شتر چران هم چنین کرد.
پیامبر پس از نماز فرمودند:چه کسی در بین نماز فریاد زد؟ گفتند : عمر بود
حضرت فرمودند :ای زاده خطاب گویا تو هیچ نمی فهمی!!؟؟
کنزل العمال ج۸ ص۲۰۸ شماره ۲۲۵۸۱
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
بدعت عمربن خطاب در نماز,
شخصیت عمر از زبان خود,
عمربن خطاب رفتار,
مشرک عمربن خطاب,
نماز عمربن خطاب,
… روزی عمر برای خواندن نماز عید(فطر یا قربان)خارج شد پس کسی را فرستاد دنبال ابو واقدلیثی (یکی از صحابه) تا از او بپرسد که پیامبر در مثل چنین روزی در نمازشان چه سوره هایی را می خواندند
او گفت:سوره قاف و اقتربت (سوره قمر)
جدن آبروریزی نیست!!؟که کسی خودرا خلیفه رسول خدا بداند و در خواندن یک نماز عید هم جهالت ونادانی داشته باشد.
عمر بن خطاب سوره بقره را در مدت دوازده سال یاد گرفت!!!
وَأَخْبَرَنَا أَبُو الْحُسَیْنِ بْنُ الْفَضْلِ الْقَطَّانُ، ثنا أَبُو عَلِیٍّ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ الصَّوَّافُ، ثنا بِشْرُ بْنُ مُوسَى أَبُو بِلالٍ الأَشْعَرِیُّ، ثنا مَالِکُ بْنُ أَنَسٍ، عَنْ نَافِعٍ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ، قَالَ: ” تَعَلَّمَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ الْبَقَرَةَ فِی اثْنَتَیْ عَشْرَةَ سَنَةً، فَلَمَّا أَتَمَّهَا، نَحَرَ جَزُورًا “
ترجمه :از عبد الله بن عمر نقل شده است که گفت: عمر بن خطاب، دوازده سال طول کشید تا سوره بقره را یاد بگیرد، وقتى تمام کرد، شترى را ذبح نمود.
————————————————————————— اسناد:این موضوع در معتبرترین کتب این جماعت موجود که ما به چند مورد اشاره می کنیم شعب الإیمان، ج۲، ص۳۳۱، ح۱۹۵۴ الجامع لأحکام القرآن، ج۱، ص۴۰، ناشر: دار الشعب – القاهرة؛ سیر أعلام النبلاء، ج۱۳، ص۳۵۲ تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج۳، ص۲۶۷، الدر المنثور، ج۱، ص۵۴، الزرقانی علی موطأ الإمام مالک، ج۲، ص۲۷ تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج ۲۸، ص۳۹۱ تقریب التهذیب ج۱، ص۵۵۹، رقم:۷۰۸۶ تاریخ بغداد ج۱، ص۲۸۹ و……….
نمونه ای از مصرف بیت المال حکومت عمری نقل از زید بن ثابت است که گفته : هرگاه عمر به خارج مدینه می رفت ، مرا به عنوان جانشین خود انتخاب می کرد، بخدا قسم هیچگاه از سفر باز نمی گشت مگر آنکه نخلستانی (از بیت المال) به من می بخشید
مقام ابراهیم سنگى است که حاجیان بعد از طواف ، طبق آیه شریفه : وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ اِبْراهیمَ مُصَلّىً. در آنجا نماز مى گزارند، حضرت ابراهیم و اسماعیل – علیهما السّلام – وقتى ساختمان خانه خدا را بنا کردند و بالا آوردند، پا روى آن سنگ گزاردند تا سنگ و گِل را بالا ببرند.
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
بدعت عمر مقام ابراهیم,
بدعت مقام,
عمربن خطاب جابجا کردن مقام ابراهیم,
فضائل عمربن خطاب,
گرایش عمربن خطاب و حفضه,
[ ادامه مطلب ] |
در خبرهای مختلف ازعلمای وهابیت مسائل خنده داری می شنویم ومی بینیم درباره احکام که همه اینها برای هر انسانی که کمی عقل منطق داشته باشد مضحک وخنده دار است و انسان با خواندن این حکمها متوجه می شود این علما فقط به قصد تخریب اسلام دارندکه این فتوی هارو صادر می کنند ولی اگر کمی تحقیق کنیم می بینیم این احکام مضحک ریشه دارد در کل تاریخ و این افراد بدعت گذار بودن که ضربه به دین اسلام زده برای نمونه دراین پست توجه فرمایید:
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
فروشگاه آنلاین
و آدرس
onlineeshop.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
محمد بن حسن عسکری (عج) آخرین امام از امامان دوازده
گانه شیعیان است. در ١۵ شعبان سال ٢۵۵ هـ.ق در سامرا به دنیا
آمد و تنها فرزند امام حسن عسکری (ع)، یازدهمین امام شعیان ما است.
مادر آن حضرت نرجس (نرگس) است که گفته اند
از نوادگان قیصر روم بوده است. «مهدی» حُجَت، قائم منتظر، خلف صالح، بقیه الله،
صاحب زمان، ولی عصر و امام عصر از لقبهای آن حضرت است.