در خانه هايى كه خدا رخصت داده كه [قدر و منزلت] آنها رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود. در آن [خانه] ها هر بامداد و شامگاه او را نيايش میكنند.
سيوطى و ديگران از قول ابوبكر از نبى مكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كردهاند كه خانه علي و زهرا عليهما السلام از با فضيلت ترين خانههاى انبياء محسوب می شود:
در مدينه منوره، شهر پيامبر، تنها يك خانه بود كه رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) به آن عشق ميورزيد.اين خانه روز و شب محل نزول و عروج فرشتگان الهي بود. پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) آن قدر به اين خانه احترام ميگذاشت كه بدون اجازه وارد آن نميشد، هر صبح و شام به آنجا ميرفت و پس از كوبيدن در آن، با صداي بلند بر اهلش سلام ميداد.
به گزارش«شیعه نیوز»، اين خانه روز و شب محل نزول و عروج فرشتگان الهي بود. پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) آن قدر به اين خانه احترام ميگذاشت كه بدون اجازه وارد آن نميشد، هر صبح و شام به آنجا ميرفت و پس از كوبيدن در آن، با صداي بلند بر اهلش سلام ميداد.
هنگام خارج شدن از شهر، آخرين نقطه توقفش درمدينه بود وپس از مراجعت، اول به سراغ همان خانه ميرفت. آن خانه، خانه فاطمه (سلام الله علیها) بود كه اين نوشتار كوتاه به وصف آن خواهد پرداخت.
** موقعيت جغرافيايي
اين خانه در طرف شرق مسجد النبي (صلی الله علیه و آله وسلم)، هم رديف ديگر حجرههاي رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) و در وسط آنها قرار داشت. به گفته نويسنده مدينهشناسي با توجه به ديگر گفتههاي ثبت شده، مسلم است كه خانه فاطمه (سلام الله علیها) بين مربع قبر و ستون تهجد بوده است. مردي به عبدالله بن عمر گفت درباره علي بن ابي طالب (علیه السلام) برايم سخن بگو و عبدالله گفت: اگر ميخواهي بداني كه مقام و منزلت علي (علیه السلام) نزد پيامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) چه اندازه بود، پس نظر كن به خانهاش نسبت به خانههاي پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم).
عبدالله سپس با دست خود به خانه علي و فاطمه (علیهم السلام) اشاره كرد و گفت: اين خانه اوست كه در وسط خانههاي پيامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) قرار گرفته است. طول خانه فاطمه (سلام الله علیها) از طرف جنوب ۵/۱۴، از طرف شمال ۱۴ متر و از طرف شرق و غرب ۵/۷ متر بوده است.
من با كودكان بازي ميكردم كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم آمد. خودم را پشت دري مخفي كردم. حضرتش به پشتم زد و فرمود: برو به معاويه بگو بيايد. من آمدم و گفتم: او دارد غذا ميخورد. مجدّدا مرا فرستاد و چون برگشتم گفتم: او دارد غذا ميخورد. حضرت فرمود: خدا شكمش را سير نكند. او به همين نفرين به مرض «جوع» (يعني گرسنگي) مبتلا گشت و هرگز از كنار سفره سير برنخاست بلكه از خستگي دست ميكشيد.
صحیح مسلم ج4 ص2010 المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسن القشيري النيسابوري (المتوفى: 261هـ)، المحقق: محمد فؤاد عبد الباقي، الناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، عدد الأجزاء: 5.
بد نيست بدانيد كه «مسلم» جريان مذكور را در بابي نوشته كه به مدح معاويه نزديكتر باشد تا به ذمّ او. نام باب چنين است: «بَابُ مَنْ لَعَنَهُ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، أَوْ سَبَّهُ، أَوْ دَعَا عَلَيْهِ، وَلَيْسَ هُوَ أَهْلًا لِذَلِكَ، كَانَ لَهُ زَكَاةً وَأَجْرًا وَرَحْمَةً».كسي كه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم او را لعنت كرد يا دشنامش داد يا نفرينش نمود و او سزاوار آن نبود بري او پاكي و مزد و رحمت خواهد بود.
اصولاً نبي مكرّم اسلام صلي الله عليه و آله و سلم نه كسي را بيهوده لعنت ميكرد و نه زبانش به دشنام باز ميشد و نه نفرين بيجا مينمود. بنابراين نه ما و نه هيچ مسلماني نميتواند مضمون آن باب را بپذيرد. از اين گذشته اگر ابتلا به مرض جوع بري معاويه رحمت بود ما نيز حرفي نداريم! گرچه نوشتن يك روايت در بابي مخصوص دليل بر اين نيست كه نويسنده آن، درست تشخيص داده است. ما هستيم و معني و مفهوم روايت، نه اينكه در كدام باب آمده است. در هر حال از اين نفرين اجابت شده ميفهميم كه پيامبر رحمت صلي الله عليه و آله و سلم از نافرماني معاويه به عذر اينكه دارد غذا ميخورد آنقدر ناراحت شد كه او را به آن عذاب مبتلا كرد و شايد سرّ آن مهمتر از اين بود كه راويان اخبار از نقل آن خودداري كردند.
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
ویژه نامه معاویه , مطائن معاویه , بدعت های معاویه , لعن پیامبر به معاویه , شکم معاویه , عظیم بودن شکم معاویه , معاویه و لعن پیامبر, روایات لعن , نام ايميل *متن ثبت ,
[ ادامه مطلب ] |
بدون شک بحار الانوار مهمترین و جامع ترین دائرة المعارف حدیثی شیعه است که به شیوه موضوعی ـ شامل همه موضوعات اساسی دینی اعم از اصول و فروع دین، اعتقادات و عبادات و اخلاقیات و معاملات و اجتماعیات و تاریخ و سیره و .... تدوین و تنظیم شده است. علامه مجلسی در روزگار خود به کاری بس عظیم و سترگ دست زده است که حتی امروز با همه امکانات و تسهیلاتی که برای تدوین و ارائه یک اثر این گونه ای فراهم است نمی توان باور کرد که انجام چنین کاری جز از عهده یک نهاد و مجموعه ای عظیم از نیروهای خبره بر آید. از این رو باید مجلسی را نمادی از عالمی زمان آگاه، سخت کوش و وظیفه شناس دانست که به نحو شگفت انگیزی از دین و معارف قران و اهل بیت در عصر خود حمایت و دفاع کرده و میراثی عظیم را برای آیندگان باقی گذاشته است. ضمن آن که وی جزء معدود عالمانی است که به زبان فارسی هم آثاری بسیار مفید مانند حق الیقین، عین الحیات، حلیة المتقین، حیات القلوب، جلاء العیون و ... برای عامه مردم در عصر خود تالیف و منتشر کرده است.
باوری غلط در باره این مجموعه ارزشمند حدیثی در بسیاری از اذهان رسوخ کرده است و آن این که بحار الانوار انبان و معجونی از روایات صحیح و غلط و معتبر و نامعتبر و غث و سمین است و مجلسی تنها جمع آوری کننده همه روایاتی بوده است که در کتابهای حدیثی منسوب به شیعه وجود داشته است و عجیب این که این باور غلط به خود مجلسی نسبت داده می شود و گفته می شود که وی خود مذعن و معترف به این امر بوده است!
دلیل مخالفت علی شریعتی با علامه مجلسی به روایت استاد مهدی نصیری
به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس، مهدی نصیری مدیر مسئول فصلنامه معرفتی سمات در یکی از شبکههای اجتماعی خود در مورد علی شریعتی نوشت.
شریعتی از تاثیرگذاران و تاثیر پذیرفتگان از اسلام شناسی معاصر است. اسلامی که بیانگر جامعیت دین نیست و تنها به برشهایی از اسلام اکتفا کرده و از برشهای فراوان دیگری غفلت کرده است. شریعتی تحت تاثیر ادبیات مارکسیستی و حال و هوای دهه چهل و پنجاه ایران و جهان همه چیز را از منظر مبارزه می بیند و مبارزه برای او میزان الموازین است لذا نمی تواند همکاری مجلسی با حکومت پادشاهی صفویه را درک کند و برتابد.
اطلاعات شریعتی از قرآن و اسلام و سیره اهل بیت علیهم السلام اندک و برشی است. او با سیره امام حسین علیه السلام و عاشورا آشنا است (اگر چه می توان نشان داد در همین مورد هم ناقص و برشی است) اما از سیره های دیگر امامان علیهم السلام که آکنده از تقیه و مداهنه و مدارات با حکام جور است، بی اطلاع است و اگر روایتی هم در این زمینه شنیده باشد انگ جعل بر آن می زند چرا که با پارادایم فکری او و روزگار او جور در نمی آید.
:: موضوعات مرتبط:
فرق ضاله،
، :: برچسبها:
آتش پرست, ابوحنیفه, احمد بن حنبل, تقیه, حنبلی, حنفی, حکمت, خلفای عباسی, شیخ بهایی, شیخ حرعاملی, صفویه, علمای شیعه, مارکسیست, محقق کرکی, گاندی,
[ ادامه مطلب ] |
حضرت امير المؤمنين (علیه السلام) فرمودند، پنج مطلب را از من فرا گيرید، سوگند بخدا، اگر چهارپايان خود را براى پيدا كردن آنها كوچ داده و آنقدر راه بروند تا لاغر شوند، مانند این پنج مطلب را نخواهید یافت.
(1) جز خداوند به هیچ کس امید نداشته باشید
(2) غیر از گناه خود از چیز دیگری نترسید
(3) هر گاه از دانشمندی چیزی را پرسیدند و پاسخ آن را نمیداند از اینکه بگوید خدا میداند، خجالت نکشد.
(4) اگر کسی مسئلهای را نمیداند از آموختن آن شرم نداشته باشد.
كان المسلمون عند وفاة النبي صلي الله عليه وسلم على عقيدة واحدة وطريقة واحدة إلا من كان يبطن النفاق ويظهر الوفاق ثم نشأ الخلاف فيما بينهم أولا في أمور اجتهادية لا توجب إيمانا ولا كفرا وكان غرضهم منها إقامة مراسم الدين وإدامة مناهج الشرع القويم وذلك كاختلافهم عند قول النبي في مرض موته ( ائتوني بقرطاس أكتب لكم كتابا لا تضلوا بعدي ) ....
مسلمانان در زمان وفات نبی اکرم صلی الله علیه وآله بر یک عقیده و روش بودند مگر کسانی که نفاق خویش را پنهان و وفاق خویش را آشکار کرده بودند . سپس میان ایشان به سبب امور اجتهادی که نه موجب ایمان بود و نه موجب کفر ، اختلاف افتاد و هدف آنها – صحابه – از این اختلاف اقامه امور دین و ادامه منهج شرع بود ، مانند اختلاف شان نزد سخن نبی اکرم صلی الله علیه و آله وسلم وقتی در هنگام بیماری وفات شان فرمودند : کاغدی برای من بیاورید تا برای شما کتابی بنویسم که بعد از من گمراه نشوید .
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
حدیث قرطاس, بررسی روایت قرطاس, سند روایت دوات و قلم , راویان حدیث قرطاس, توهین عمر به پیامبر, فحاشی عمر به پیامبر, مطائن عمر, بدعت های عمر,
[ ادامه مطلب ] |
(الكتاب: مسند أبي يعلى ج3 ص 394/المؤلف: أبو يعلى أحمد بن علي بن المثُنى بن يحيى بن عيسى بن هلال التميمي، الموصلي (المتوفى: 307هـ)/المحقق: حسين سليم أسد/الناشر: دار المأمون للتراث - دمشق/الطبعة: الأولى، 1404 - 1984/عدد الأجزاء: 13/الإصدار: 2.0)
(الكتاب: مسند الإمام أحمد بن حنبل ج 23 ص 68/المؤلف: أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيباني (المتوفى: 241هـ)/المحقق: شعيب الأرنؤوط - عادل مرشد، وآخرون/إشراف: د عبد الله بن عبد المحسن التركي/الناشر: مؤسسة الرسالة/الطبعة: الأولى، 1421 هـ - 2001 م)
(الكتاب: مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ج9 ص33/المؤلف: أبو الحسن نور الدين علي بن أبي بكر بن سليمان الهيثمي (المتوفى: 807هـ)/المحقق: حسام الدين القدسي/الناشر: مكتبة القدسي، القاهرة/عام النشر: 1414 هـ، 1994 م/عدد الأجزاء: 10/الإصدار: 2.0)
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
فكرهنا ذلك أشدَّ الكراهه, کراهت عمر, مصيبت پنجشنبه, قرطاس, دوات و قلم, سقیفه, ,
[ ادامه مطلب ] |
اهل سنت وجماعت توسل به ميت را مانند توسل به زنده جايزدانسته اند چون فرقي بين آن دو نيست چراكه توسل يا به مقام نبوت است يا به پرهيزگاري متوفي در اين صورت فرقي بين اينكه زنده باشد يامرده نيست.
چون صفت نبوت و پرهيزگاري بعد از مرگ باقي اند و دراين مورد از طرف پيامبر(صلی الله علیه وآله) و صحابه نهي و منعي نشده است و به آنچه كه طبراني از عثمان بن حنيف روايت كرده و آن راصحيح دانسته استدلال كرده اند عثمان بن حنيف مي فرمايند:
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
توسل اهل سنت به مردگان, توسل به پیامبر, توسل عمر, توسل , اهل سنت و توسل, توسل و شفاعت , توسل به قبر پیامبر, توسل از دیدگاه عمر , توسل عمر,
[ ادامه مطلب ] |
جمعه که میشود گوشها را به نوای باد سحرگاه میسپاریم تا نوای انا المهدی شما را بشونیم اما حال غروب شد و دلها غمین اما باز هم نیامدی
بیا که مادر انتظار میکشد برای گرفتن انتقامش فریادها میکشد دیگر نمانده توان در صدا و گلویش با صدای نهیف هم داد از دل میکشد بیا که کنی دل محزونش را خوشحال ز انتقام دست و قلاف و مسمار
شیعه نیوز: وقتی به یک فرد معمولی بگویید مصرف بیش از اندازه قند باعث پوسیدگی دندان و افزایش وزن می شود، احتمالا به شما خواهد گفت، خودم میدانستم!
اما اگر به فردی عادی بگویید که مصرف زیاد قند به پیامدهایی مانند ابتلا به بیماریهای قلبی، چروک شدن پوست و تخریب لثهها میانجامد، احتمالا دیگر مشتاق خوردن شیرینیها یاقی نخواهند ماند.
هر فرد ممکن است فکر کند رژیم غذایی به طور قابلقبول سالمی را دنبال می کند، اما واقعیت این است که برای مثال در انگلیس هر فرد مقدار زیادی شکر، به طور متوسط معادل ۲۳۸ قاشق چایخوری در هفته مصرف میکند - بدون اینکه حتی متوجه باشد. در واقع درصد بالایی از این مصرف مرگبار قند در میانوعدههای به ظاهر بیضرر مثل سوپ، ماست و سایر غذاهای آماده پنهان است.
قند هیچ گونه ارزش غذایی ندارد و تاثیرش به عنوان عامل اصلی چاقی و دیابت در سراسر جهان به اثبات رسیده است. امروزه اهمیت توجه به میزان قندهای پنهان که مخفیانه راه خود را به رژیم غذایی روزانه ما باز میکنند، بیش از هر زمان دیگری است. اگر بدانید قند تا چه حد برای سلامتیتان مضر است، هرگز نگاهتان به یک بسته شکلات مانند قبل نخواهد بود.
:: برچسبها:
10 آسیبی که قند به بدن به شما میزند ,
[ ادامه مطلب ] |
بنابر تحقيق مسلّم و غير قابل انکار انتسابات و پيوندهايى که بين بنىهاشم و امويان رخ داده «يکطرفى» بوده است، به اين معنا که عمدتاً امويان و ديگر مخالفان بودهاند که با بنىهاشم پيوند بسته و از بنىهاشم دختر گرفتهاند، ولى در بنىهاشم، کسى نيست که از مخالفان دخترى گرفته باشد. دست کم آن چه مسلّم و قطعى است اين که ما در هيچ يک از ائمّه اطهار عليهم السلام از امويان نمیباشد. در اين زمينه دو مورد قابل بحث و تحقيق است: 1. دامادى امام محمد باقر عليه السلام با قاسم بن محمّد بن ابیبکر. قاسم از فقهاى مدينه و شخصى موجَّه و وزين بوده است که حضرت امام باقر عليه السلام، امّ فروه دختر او را به همسرى گرفتند. اين مخدّره، مادر امام صادق عليه السلام است. 2. ازدواج امّ کلثوم دختر حضرت على عليه السلام با عمر بن خطّاب. اهل سنّت میگويند: وقتى شما در خطاب به امامان خود میگوييد: اشْهَدُ أنَّكَ كُنْتَ نُوراً في الأصْلابِ الشّامِخَةِ والأَرْحَامِ المُطَهَّرَةِ؛ گواهى میدهم که شما به صورت نورى در پشت مردانى عالى درجه و رحمهاى پاک و دور از پليدى بودهايد؛ پس ابوبکر که پدر بزرگ مادرِ امام صادق عليه السلام است از «اصلاب شامخه» میباشد و بايد به ايمان و پاکى او قائل بشويد. در پاسخ اين استدلال چنين میگوييم:
پايه و اساس اكثر روايات فوق، عايشه است; زيرا او در اين قصّه نقش اساسي دارد.
نگاهى به شخصيّت عائشه:
الف . حساسيت عائشه
عايشه هر شأن و فضيلتى را براى خود، پدر و دوستدارانش ـ از نزديكان و خويشان ـ مى خواست. هر گاه مىديد كه پيامبر صلى اللّه عليه وآله مورد محبّت يكى از همسرانش قرار مىگرفت و آن حضرت نزد او مىماند، بر او مىشوريد; همان گونه كه با زينب دختر جحش اين گونه رفتار كرد. آن گاه با حفصه تبانى كردند كه هر گاه پيامبر صلى اللّه عليه وآله نزد هر كدام از آن ها وارد شود بگويد: من از شما بوى مغافير [نوعى صمغ بدبو] استشمام مىكنم تا ايشان از ماندن و عسل خوردن نزد زينب امتناع ورزد! و با يكديگر هم قسم شدند تا كسي را از اين تباني با خبر نسازند.
صحيح بخاري ، محمد بن اسماعيل ( 256 هـ ) ، ج 6 ، ص 69 . تفسير يا ايها النبي لم تحرم ما احل الله لك
ب . حساسيّت عايشه نسبت به حضرت خديجه سلام الله عليها
هرگاه عايشه مىديد كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله از حضرت خديجه عليها السلام به خوبى ياد كرده و او را مىستايد با جسارت مىگفت: چه قدر از اين پيرزن بى دندان ياد مىكنى؟! خداوند عزّ وجلّ بهتر از او را به تو داده است...
مهمترين روايات وارده در رابطه با «استخلاف» و يا جانشيني ابوبكر از سوي رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم براي نماز در واپسين روزهاي عمر شريف آن حضرت كه مجموعاً يازده روايت، حاوي يك روايت از موطأ مالك و ده روايت از صحيح بخاري است؛ تماماً بررسي سندي شده كه همه ضعيف و يا مرسل بوده و در سلسله سند آن مشكلات اساسي وجود داشته است. و البته در دلالت آن نيز (همان گونه كه ملاحظه خواهيد فرمود) به قدري تعارض و تناقض وجود دارد كه هر گونه اعتماد به اين روايات را منتفي ميسازد.
پاسخ به اين شبهه (نماز ابوبكر) در فايل ديگري به شكل مفصل و مستقل ذكر گرديده كه خلاصه آن در اين مجال ميآيد.
بررسي سندي:
روايت كتاب الموطأ مالك
وَحَدَّثَنِي عَنْ مَالِكٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ، عَنْ أَبِيهِ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - خَرَجَ فِي مَرَضِهِ، فَأَتَى فَوَجَدَ أَبَا بَكْرٍ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي بِالنَّاسِ، فَاسْتَأْخَرَ أَبُو بَكْرٍ، فَأَشَارَ إِلَيْهِ رَسُولُ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - أَنْ كَمَا أَنْتَ، فَجَلَسَ رَسُولُ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - إِلَى جَنْبِ أبِي بَكْرٍ، فَكَانَ أَبُو بَكْرٍ يُصَلِّي بِصَلاَةِ رَسُولِ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - وَهُوَ جَالِسٌ، وَكَانَ النَّاسُ يُصَلُّونَ بِصَلاَةِ أبِي بَكْرٍ.
امامان شیعه علیهم السلام برای اینکه نهضت خونین کربلا و محرم و عاشورا برای همیشه زنده و جاوید بماند، سعی و تلاش فراوانی نمودند و دراین راستا از پنج شیوه استفاده کردند : 1- یادآوری مصائب امام حسین علیه السلام و یاران فداکارش در مناسبت های مختلف، بخصوص در ایام محرم و عاشورا. عن ابی عمارة المنشد قال: «ما ذکر الحسین بن علی عند ابی عبدالله علیه السلام فی یوم قط فرئی ابو عبدالله علیه السلام متبسما فی ذلک الیوم الی اللیل » (1) ابوعماره منشد می گوید: هر گاه در حضور امام صادق علیه السلام نام حسین علیه السلام برده می شد، آن روز تا شام خنده بر لبان آن حضرت دیده نمی شد. حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام می فرماید: «کان ابی اذا دخل شهر المحرم لایری ضاحکا و کانت الکابة (2) تغلب علیه حتی یمضی منه عشرة ایام فاذا کان یوم العاشر کان ذلک الیوم یوم مصیبته و حزنه و بکائه و یقول: هو الیوم الذی قتل فیه الحسین علیه السلام » (3) وقتی ماه محرم می رسید پدرم را کسی خندان نمی دید و غم و اندوه بر او چیره می گشت تا روز عاشورا فرا می رسید و روز عاشورا روز مصیبت و اندوه و روز گریه او بود و می فرمود: این همان روزی است که حسین علیه السلام کشته شد. زمانی که منصور دوانیقی دستور داد در منزل حضرت صادق علیه السلام را آتش بزنند، آن حضرت در منزل بودند و آتش را خاموش کردند و زنان و دختران وحشت زده از آتش سوزی را دلداری دادند: «فلما کان الغد دخل علیه بعض شیعته یسالونه فوجدوه حزینا باکیا، فقالوا: ممن هذا التاثر و البکاء؟ امن الجراة علیکم اهل البیت و لیس منهم باول مرة فقال الامام علیه السلام : لا ولکن لما اخذت النار ما فی الدهلیز نظرت الی نسائی و بناتی یتراکضن فی صحن الدار من حجرة الی حجرة و من مکان الی مکان هذا و انا معهن فی الدار فتذکرت فرار عیال جدی الحسین علیه السلام یوم عاشوراء من خیمة الی خیمة و من خباء الی خباء و المنادی ینادی: احرقوا بیوت الظالمین » (4) فردای آن روز دسته ای از شیعیان خدمت آن حضرت رسیدند تا از حالش جویا شوند، دیدند آن حضرت اندوهناک و گریان است پرسیدند: این همه اندوه و گریه از چیست؟ آیا از گستاخی و بی حرمتی آنان نسبت به شما - اهل بیت - این همه ناراحتید و حال آن که این اولین بار نیست که چنین می کنند. امام علیه السلام فرمود: نه، بلکه اندوه و گریه من از این جهت است که وقتی آتش، آستانه خانه را فرا گرفت، زنان و دخترانم را دیدم که از این اطاق به آن اطاق و از این جا به آن جا پناه می بردند در حالی که من پیش آنان حضور داشتم و تنها نبودند. از این صحنه به یاد فرار خانواده جدم حسین علیه السلام در روز عاشورا افتادم که از خیمه ای به خیمه دیگر و از پناهگاهی به پناهگاه دیگر فرار می کردند و دشمن فریاد می زد: خیمه ستم کاران را به آتش بکشید!
در طول تاريخ توسط وهابيت همواره نسبت به قيام حضرت امام حسين عليه السلام و عزاداري آن بزرگوار شبهاتي مطرح بوده و يكي از آنها بدعت شمردن عزاداري سرور آزادگان مي باشد در اين زمينه ابن تيميه نظريه پرداز وهابيت اين چنين مي گويد: 1 ـ ومن حماقتهم إقامه المأتم والنياحه على من قد قتل من سنين عديده از حماقتهاي شيعيان برپايي مجلس ماتم و نوحه است بر كسي است كه سالها پيش كشته شده. منهاج السنه النبويه، ابن تيميه، ج 1، ص 52. 2 ـ وصار الشيطان بسبب قتل الحسين رضي الله عنه يحدث للناس بدعتين، بدعه الحزن والبكاء والنوح يوم عاشوراء... وبدعه السرور والفرح. شيطان به واسطه كشته شدن حسين عليه السلام براي مردم دو بدعت ايجاد كرده است: 1. بدعت گريه و ناله و حزن در روز عاشوراء... 2. بدعت شادي و سرور. منهاج السنه، ابن تيميه، ج 4، ص 334 تا 553.
با توجه به عدالت صحابه چرا امیرالمومنین (ع) بر آنان اعتراض کردند؟
برخی می گویند: در نهج البلاغه برخی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مورد اعتراض واقع شده اند و به آنان توهین و نسبت غصب خلافت داده شده است و از آنجا که تمام صحابه ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عادل میباشند لذا به نظر نمیرسد که اینگونه خطبه ها از سخنان امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیهالسلام بوده باشد.نقل از مقدمه ی شیخ محی الدین عبدالحمید بر شرح نهج البلاغه شیخ محمد عبده.چنانچه با دلیل و برهان قطعی فاسق بودن و حتی منافق بودن برخی از صحابه ثابت شود، این شبهه ساقط خواهد شد
او در بالای دار صدا میزد: ای مردم هر كسي میخواهد احاديث امیرالمؤمنین علیه السلام را بشنود جلو بيايد.
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
به گزارش «شیعه نیوز»، مكتب انسان ساز و تربيتكننده امیرالمؤمنین علیه السلامشخصيتهای بسيار ارزنده و بزرگواری وجود دارند كه هر يک از آنها در طول تاريخ الگویی ارزنده برای جامعه بشری بودهاند. يكي از اين شخصيتهای بزرگوار كه علاقه خاصی به امیرالمومنین (عليهالسّلام) داشت و حضرت نيز متقابلاً وی را بسيار دوست میداشت، «ميثم تمار» است. حيات پربار و شهادت افتخارآميز او برای همه انسانهای آزاده و مسلمان، درس و سرمشق و الهام است.
از سالهای آغازين زندگی او اطلاعات چندانی در دست نيست. محققان نوشتهاند:«وی فرزند يحيی و از سرزمين «نهروان»، منطقهای ميان عراق و ايران است. بعضی او را ايرانی و از مردمان فارس دانستهاند».[۱] پدر و مادر ميثم همين نام را براي او انتخاب كرده بودند. گويا بعدها به نام «سالم» نيز مشهور بوده است.[۲]
لقب تمار را از اين جهت به ميثم دادهاند كه وی در كوفه خرما فروش بود.[۳]
ابن حجر عسقلانی مینويسد: «ميثم برده زنی از بنیاسد بود. علی (عليهالسّلام) او را خريداری كرد و آزاد نمود».[۴]
در همان زمان امیرالمومنین (عليهالسّلام) به او گفت: «نامت چيست؟» گفت: «سالم». حضرت فرمود: «رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به من فرمودند نام اصلی تو (نامی كه پدر و مادرت بر تو نهادهاند) «ميثم» است». ميثم گفت: «رسول خدا و اميرالمؤمنين راست میگويند، نام من ميثم است». حضرت (عليهالسّلام) فرمود: «پس همان نام قديم تو بهتر است».[۵]
ميثم از اصحاب خاص علی (عليهالسّلام) و صاحب سرّ حضرت بوده است.[۶] صاحب الغارات مینویسد: «ابوخالد تمار گوید که من با میثم بر روی فرات در یک کشتی که انار حمل میکرد، همراه بودیم. ميثم به ما گفت: هم اكنون معاويه درگذشت. راوی میگويد: جمعه بود، خبر درگذشت معاويه رسيد، من در اين مورد تحقيق كردم، معلوم شد در همان روزی كه ميثم خبر فوت او را به ما داد و در همان وقت، معاويه مرده بود و فرزندش به جای او نشسته بود».[۷]
يكی ديگر از اخبار غيبی كه از ميثم تمار نقل شده است مربوط به زمانی است كه همراه با مختار بن ابیعبيد ثقفی در زندان عبيدالله بن زياد به سر میبرد. شيخ مفيد مینويسد: «ميثم در زندان به مختار گفت: تو به خونخواهی حسين (عليهالسّلام) قيام خواهی كرد و اين كسی را كه الان میخواهد تو را بكشد، خواهی كشت. وقتی عبيدالله میخواست مختار را بكشد نامهای از يزيد رسيد و مختار آزاد شد».[۸]
ابن حجر عسقلانی و شيخ مفيد و عدهای ديگر از مورخان نوشتهاند: «امیرالمومنین (عليه السّلام) روزی به ميثم گفت: تو بعد از من دستگير میشوی و به دار آويخته خواهی شد. روز سوم از بينی تو خون خواهد آمد و محاسنت از آن خون خضاب خواهد شد. تو بر در خانه عمرو بن حريث، جزء آن ده نفری خواهی بود كه به دار آويخته میشوند. چوبه دار تو از همه آنها كوتاهتر است. سپس حضرت آن نخله را به وی نشان داد و فرمود: تو را بر آن به دار آويخته خواهی شد. ميثم همواره كنار آن نخل میآمد و نماز میخواند و با آن نخل سخن میگفت. و به عمرو بن حريث میگفت: من همسايه تو میشوم، برای من همسايه خوبی باش. عمرو به او میگفت: آيا میخواهی خانه ابن مسعود يا خانه ابن حكيم را بخری (؟!) و نمی دانست که منظور میثم چیست».[۹]
در روايت ديگری آمده است: «يوسف بن عمران نقل میكند؛ از ميثم شنيدم که میگفت: امیرالمومنین (عليهالسّلام) مرا نزد خود خوانده و فرمود: ای ميثم! هنگامی كه عبيدالله بن زياد تو را طلب كند و از تو بخواهد كه از من برائت حاصل كنی، چه خواهی كرد؟ گفتم: يا اميرالمؤمنين من هرگز از تو برائت نخواهم جست. امام فرمود: بنابراين تو را خواهند كشت و به دارت خواند آويخت. عرض كردم: من صبر خواهم كرد. حضرت فرمود: در اين صورت در مقام من با من خواهی بود».[۱۰] همه اين روايات نشاندهنده مقام معنوی ميثم تمار در نزد حضرت علی میباشد، به گونهای كه حضرت اخبار زندگی و آينده وی را برايش بيان میكند.
شیخ طوسی می نویسد: «امیرالمومنین به میثم فرمود که دستان و پاها و زبانت را قطع خواهند کرد . سپس نخلهای که در کناسه کوفه است را قطع کرده و آن را به چهار قسمت می کنند و تو را بر یکی از قطعههای آن به دار خواهند آویخت. میثم عرض کرد: آیا چنین چیزی رخ میدهد؟ حضرت فرمود : به خدای کعبه قسم، رسول خدا این گونه به من خبر داد».
در سال ۶۰ هجری، عبيدالله بن زياد او را دستگير كرد. به او گفتند که اين شخص (ميثم) از برگزيدهترين افراد نزد امیرالمومنین (عليهالسّلام) بوده است. ابن زیاد گفت: «وای بر شما. اين اعجمی؟!» گفتند: «بله». سپس عبيدالله از ميثم سؤال كرد: «خدايت كجاست؟» گفت: «بِالمِرصادِ لِلظَلَمَة وَ اَنْتَ مِنهُم.[۱۱] در كمين گاه ظالمان است و تو يكی از ظالمان هستی».
در روايت ديگري آمده است: «پس از آنكه ميثم را نزد ابن زياد آوردند، ابن زياد به او گفت: «تو بايد از امیرالمومنین (عليهالسّلام) برائت بجويی و از او بدگويی كنی و الّا دست و پايت را قطع میكنم و تو را به دار میآويزم. ميثم میگويد: من گريه كردم. ابن زياد از علت گريه من سؤال كرد. گفتم: از قول و عمل تو گريه نمیكنم. از شكی كه آن روز از خبر مولايم بر من عارض شد گريه میكنم.
ابن زياد پرسيد: مگر مولای تو چه گفته؟ سپس ميثم جريان را نقل كرد، ابن زياد گفت دست و پايت را قطع میكنم. اما زبانت را باقی میگذارم تا دروغ تو و مولايت را آشكار سازم. سپس دست و پای او را قطع كرد و او را بالای دار برد.او در بالای دار صدا میزد: ای مردم هر كسي میخواهد احاديث امیرالمومنین (عليهالسّلام) را بشنود جلو بيايد. مردم جمع شدند. عمرو بن حريث به عبيدالله بن زياد گفت: میترسم او دلهای مردم كوفه را دگرگون كند و آنها بر عليه تو خروج كنند. عبيدالله دستور داد: برو زبانش را قطع كن. سپس زبان او را قطع كردند و ميثم به شهادت رسيد».[۱۲]شهادت ميثم بنا به نقلی ده روز قبل از آمدن امام حسين (عليهالسّلام) به عراق بوده است.[۱۳] و جنازهاش مدتها بر بالای دار بود.[۱۴]
[۲]. عسقلانی، احمد بن علي بن حجر؛ الاصابه في تمييز الصحابه، بيروت، دارالكتب العلميه، ۱۴۱۵، چاپ، اول: ج۶، ص ۲۴۹.
[۳]. ميثم تمار، ص ۱۰.
[۴]. الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۶، ص ۲۴۹.
[۵]. همان و طبري، محمد بن جرير بن رستم؛ نوادر المعجزات في مناقب ائمه الهداة، قم، مؤسسه الامام المهدي، ۱۴۱۰، چاپ اوّل، ص ۳۲ و مفید محمد بن محمد بن نعمان؛ الارشاد، بيجا، دارالمفيد، بيتا، ج۱، ص ۳۲۲.
[۶]. بحراني، ابن ميثم؛ شرح مئه كلمه، قم، جامعه مدرسين، بيتا، ص ۸.
حدثنا أبو بكر قال حدثنا وكيع عن العلاء بن عبد الكريم اليامي عن عمار بن عمران رجل من زيد الله عن امرأة منهم عن عائشة أنها شوفت جارية وطافت بها وقالت لعلنا نصطاد بها شباب قريش.(الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج4، ص49، ح17664، و ج4، ص484، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ناشر: مكتبة الرشد ـ الرياض، الطبعة: الأولى، 1409هـ./لسان العرب، ج9، ص185، ناشر: دار صادر ـ بيروت، الطبعة: الأولى/النهاية في غريب الحديث والأثر، ج2، ص509، تحقيق طاهر أحمد الزاوي ـ محمود محمد الطناحي، ناشر: المكتبة العلمية ـ بيروت ـ 1399هـ ـ 1979م./تاج العروس من جواهر القاموس، ج23، ص534، تحقيق: مجموعة من المحققين، ناشر: دار الهداية.)
از عائشه روايت شده است كه روزى كنيزى را آرايش كرده و او را چرخاند و گفت: شايد بتوانيم با اين كنيز، جوانان قريش را شكار كنيم!
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
شکار جوانان, عایشه در اسلام, عایشه, بگذارید از عایشه بگویم, مادرم عایشه, تور کردن, روابط نامشروع, روابط جنسی خارج از ازدواج, ,
[ ادامه مطلب ] |
ابن قتیبة الدینوری (1)نیرنگ سیاسی ابوبکر و عمر و خنثی شدن آن به وسیلهی رفتار حکیمانهی صدیقهی کبری (سلام الله علیها) را چنین شرح میدهد:پس از چندی که گذشته بود، عمر به ابوبکر گفت: بیا با هم پیش فاطمه برویم، چرا که ما او را به غضب آوردیم. پس با هم به در خانه فاطمه (سلام الله علیها) رفته و از آن بزرگوار اجازهی ورود خواستند. فاطمه (سلام الله علیها) به آنها اجازه نداد.میدانستند علی امیر مؤمنان (صلوات الله علیه) بزرگ مرد ارزشهای الهی و کانون جوانمردی است کسی به او متوسل شود، ناامید برنمیگردد.ناچار شدند از آن حضرت درخواست نمایند اجازه بگیرد. با وساطت آن حضرت بانوی عالمیان اجازه داد(2)؛ پس همین که آن دو نزد فاطمه (علیها السلام) نشستند؛ آن حضرت روی خود را به دیوار برگرداند. آن دو به فاطمه (سلام الله علیها) سلام کردند؛ جواب سلام شان را نداد. سپس ابوبکر گفت: «ای حبیبهی رسول خدا خویشاوندی رسول خدا را نسبت به خویشاوندی خود دوستتر میدارم و تو را از دخترم عایشه دوستتر میدارم و دوست داشتم به جای پدرت من بمیرم و بعد از او نمانم. آیا تصور میکنی در حالی که تو را میشناسم و فضیلت و شرافت تو معرفت داشتم ترا از حق خودت و میراثت از رسول خدا منع کردم؟ اما من از پدرت رسول خدا صلی الله علیه (وآله) شنیدم که میگفت: «لانورّث ما ترکناه صدقة» (ما ارث نمیگذاریم، آنچه میماند صدقه است).
قال: أخبرنا إسحاق بن يوسف الأزرق و محمد بن عبد الله الأنصاري و هوذة بن خليفة قالوا: أخبرنا ابن عون عن محمد بن سيرين قال: قال عمر بن الخطاب: ما بقي في شيء من أمر الجاهلية إلا أني لست أبالي إلى أي الناس نكحت و أيهم أنكحت.(الكتاب: الطبقات الكبرى ج3 ص219/المؤلف: أبو عبد الله محمد بن سعد بن منيع الهاشمي بالولاء، البصري، البغدادي المعروف بابن سعد (المتوفى: 230هـ) /تحقيق: محمد عبد القادر عطا/الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت/الطبعة: الأولى، 1410 هـ - 1990 م)
عمر مي گويد:
از امور جاهليت چيزي در من باقي نمانده الا اينکه هنوز براي من فرق نمي کند که کسي مرا بکند يا من کسي را بکنم.(با عرض پوزش از بینندگان شریف سایت جهت ترجمه صریح عبارت عربی)
همجنین در التنزيل و التحريف آمده :
شخصي بر امام صادق(علیه السلام) وارد شد و گفت: السلام علیک یا اميرالمومنين!
امام صادق(علیه السلام) فرمودند: همانا اين لقب تنها خاص جدم اميرالمومنين علي(علیه السلام) است و هيچکس راضي نمي گردد او را به این لقب خطاب کنند مگر اينکه مابون(ابنه) باشد! و اگر نباشد به آن مبتلا مي شود. و اين قول خداوند است که ميفرمايد:در حالي که در بسياري از روايات آمده مردم ابوبکر ، عمر و عثمان را "اميرالمومنين" مي ناميدند. و ايشان نيز هيچگاه به اين مساله اعتراضی نداشتند بلکه راضي نيز بودند !!
خداوندا! در این روز عید فطرمان از هر گناهى که مرتکب شدهایم و هر کار بدى که کردهایم و هر نیت ناشایستهاى که در ضمیرمان نقش بسته است به سوى تو باز مىگردیم و توبه مىکنیم.
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
به گزارش «شیعه نیوز»، امام سجاد علیهالسلام: پروردگارا! بر محمد و آل محمد درود فرست و مصیبت ما را در این ماه جبران کن و روز فطر را بر ما عیدى مبارک و خجسته بگردان و آن را از بهترین روزهایى قرار ده که بر ما گذشته است که در این روز بیشتر ما را مورد عفو قرار دهى و گناهانمان را بشوئى و خداوندا بر ما ببخشایى آنچه در پنهان و آشکارا گناه گردانیم ...
خداوندا! در این روز عید فطرمان که براى مؤمنان روز عید و خوشحالى و براى مسلمانان روز اجتماع و گردهمائى قرار دادى از هر گناهى که مرتکب شدهایم و هر کار بدى که کردهایم و هر نیت ناشایستهاى که در ضمیرمان نقش بسته است به سوى تو باز مىگردیم و توبه مىکنیم.
توبهاى که در آن بازگشت به گناه هرگز نباشد و بازگشتى که در آن هرگز روى آوردن به معصیت نباشد. بارالها! این عید را بر تمام مؤمنان مبارک گردان و در این روز، ما را توفیق بازگشت به سویت و توبه از گناهان عطا فرما.
متن حدیث:
اللهم صل على محمد و آله و اجبر مصیبتنا بشهرنا و بارک لنا فى یوم عیدنا و فطرنا و اجعله من خیر یوم مر علینا، اجلبه لعفو و امحاه لذنب و اغفرلنا ما خفى من ذنوبنا و ما علن ... اللهم انا نتوب الیک فى یوم فطرنا الذى جعلته للمؤمنین عیدا و سرورا و لاهل ملتک مجمعا و محتشدا، من کل ذنب اذنبناه او سوء اسلفناه او خاطر شرا اضمرناه توبة من لا ینطوى على رجوع الى... .
«صحیفه سجادیه»
منبع: مشرق
:: موضوعات مرتبط:
اهل البیت علیهم السلام،
، :: برچسبها:
توفیق بازگشت به خدا و عید فطر در کلام امام سجاد(علیه السلام) ,
عمر و مشرکان در جنگ هاي مختلفي که بين مسلمانان و مشرکان به وقوع پيوست روابط دوستانه اي داشتند. در تاريخ مشاهده مي کنيم که مشرکان در صحنه دو جنگ احد و خندق با اينکه مي توانستند او را بکشند از کشتن وي خودداري کردند:
در جنگ احد خالد بن وليد همراه با سوارانش امکان آن را يافت که عمر را از دم تيغ بگذراند اما چنين نکرد. (1)
همچنين در جنگ احد ضرار مي توانست عمر را بکشد اما چنين نکرد. (2)
در جنگ خندق نيز ضرار بن خطاب فهري مي توانست عمر را بکشد اما او را نکشت. (3)
علت امتناع از کشتن عمر در اين جنگها توسط مشرکين آگاهي آنها به حقيقت حال او بود. مشرکان عمر را مي شناختند و از نفاق و عدم دين داري وي آگاه بودند. و اگر علت عدم کشتن عمر غير از چيزي بود که بيان کرديم پس چرا مشرکان نسبت به ياران واقعي پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله همچون مولا علي عليه السلام و حمزه و... ترحم نشان نمي دادند ؟
اين مساله مستلزم آنست که متقابلا عمر نيز دست به قتل رجال قريش نگشايد و در عمل نيز چنين شد و عمر در تمام جنگهاي رسول الله صلي الله عليه و اله با کفار و يهود، از صحنه گريخت. (4)
عمر شمشيرش را در کشتن هيچ کافر يا يهودي به کار نبرد. چنانچه از فرزندش عبدالله به عمر نقل شده است:
شمشير عمر چهارصد درهم نقره داشت و معاويه شمشير عمر را به دست آورده بود اما او هم آن را به کار نبرد. (5)
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
روابط عمر, ژشت پرده اسلام عمر,
از شجاعت و پهلوانی های عمر چیزهای زیادی می شنویم تا آنجا که گفته شده هنگامی که عمر اسلام آورد ، قریش به وحشت افتاد و با اسلام عمر ، مسلمانان نیرومند شدند و گفته شده خداوند بوسیله عمربن خطاب اسلام را عزت بخشید و گفته شده پیامبر دعوت خود را آشکار نکرد ، مگر پس از اسلام عمر .
ولی تاریخ راستین وحقیقی ،چیزی از شجاعت و قهرمانی عمر برای ما نقل نکرده است و هرگز تاریخ نشان نداده است که یک نفر از کفار مشهور یا فرد معمولی را در نبردی یا جنگی مثل بدر یا احد یا خندق و غیر آن ، به قتل رسانده باشد بلکه برعکس تاریخ به ما خبر داده که او در جنگ احد همراه دیگر فراری ها ،فرار کرد ، در جنگ حنین پا به فرار گذاشت و در جنگ خیبر وقتی پیامبر او را فرستاد با شکست برگشت و در آخرین آنها که سپاه اسامه بود ، در آن سربازی بود تحت فرماندهی جوانی به نام اسامه بن زید.
پس این ادعای پهلوانی ها و قهرمانی ها کجاست؟!!نیز می گویند : "جناب عمر بن خطاب از جواني مرد ميدان بود "
- كدام ميدان ؟
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
فرّار غير كرار, شجاعت عمر, شجاعت خليفه, شجاعت عمري, فرار در جنگ احد, کتک زدن زنان, عمر, ,
[ ادامه مطلب ] |
يك مرتبه صداي گريهي خاتم النبيين بلند شد . همه مبهوتاند ، اشاره كرد به اميرالمؤمنين و گفت : براي آن ضربتي كه بر سر تو در اين ماه وارد ميشود !اگر خاتم النبيين قبل از اين ضربت با صداي بلند براي اين مصيبت گريه ميكند، آيا من و تو بايد چه كنيم ؟ افسوس كه عمر گذشت و نفهميديم ؛ قدر ندانستيم و باختيم ؛ َرحِمَ الله مَنْ أحيا أمْرَنا ! هر هيئتي كه روز بيست و يكم بيرون بيايد، ( حركت آن هيئت ) احياي امر اميرالمؤمنين است .
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
«شیعه نیوز»:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمين وصلّی الله علی سيّدنا محمّد وآله الطّاهرين سيّما بقيّه الله في الأرضين واللعن علی أعدائهم إلی يوم الديناولاً مردمي مستغرقاند در نعمتي كه ارزش آن نعمت را نميدانند ؛ قضايا سه قسم است : يك قسم قضايايي است كه هم قابل درك است و هم قابل بيان ، هم ميشود فهميد ، هم ميشود فهميده را مبيّن كرد ؛ يك قسم از قضاياست كه فهميدني است ، امّا بيان قاصر است ؛ قسم سوم قسمي است كه نه قابل ادراك است و نه قابل بيان ؛جوار امام هشتم عليّ بن موسی (علیه السلام ) نه قابل درك است ، نه قابل وصف است .
نقش اهلبیت علیهم السلام در تفسیر قرآن (2) - حسین علوی مهر
برخورد با آراء انحرافى :
یکى از شیوه هاى مهمّ اهل بیت علیهم السلام در ارائه فرهنگ صحیح اسلام و گسترش معارف حقیقى قرآن، برخورد با آراء انحرافى است که برخى از آنها به صورت یک مکتب در جامعه نفوذ و گسترش یافته بود. آنان در ضمن ارائه مبانى و اصول صحیح تفسیر قرآن و تفکّر دینى، با آراء و دیدگاه هاى گمراه کننده نیز برخورد نموده و به اص، مذمّت قیاس و استحسانات و حاب و مردم هشدار مى دادند. از جمله آنها برخورد با پدیده جعل، پیشگیرى از ورود اسرائیلیاتممنوعیت تفسیر به رأى مى باشد. 1. برخورد با پدیده جعل سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام برخورد با انحرافهاى دینى بود. پیامبر صلی الله علیه و آله از آغاز، خطر پدیده جعل را احساس نموده و براى جلوگیرى از آن هشدار داد و فرمود: «کثرت علىّ الکذّابة و ستکثر فمن کذب علىّ متعمّداً فلیتبوّء مقعده من النّار؛[1] دروغگویان بر من زیاد شده اند و بیشتر هم خواهند شد! هر کسى به طور عمد بر من دروغ بندد، جایگاه او پر از آتش خواهد بود.»
خلافت و نسبت آن با قرابت و صحبت، بازخوانی حکمت 190 نهج البلاغه - محدثه خسروی
درآمد : حکمت 190 نهج البلاغه به دو گونه نقل شده است. در چاپ محمد عبده و صبحی صالح این گونه آمده است: « وا عجباه! أ تکونُ الخلافة بالصَّحابة و القَرابة؟» و در تصحیح فیض الاسلام و نسخة ابن ابی الحدید، این گونه آمده است: « وا عجبا! أ تکونُ الخلافةُ بالصحابة و لا تکون بالصحابة و القرابة؟!» « وا عجبا، أن تکونَ الخلافة بالصحابة و لا تکون بالصحابة و القرابة!»[1] در سال های اخیر، بحث و جدل هایی درباره این حکمت نهج البلاغه درگرفته و اتّهام تحریف و دست اندازی در تصحیح متون مطرح شده است که در اين مقاله به برخی از آنها خواهیم پرداخت. قصد آن داریم که با بررسی اسباب صدور کلام از امام علی عليه السلام و جمع کردن نقل های متفاوت آن، قول صحیح را ترجیح دهیم. این متون، اولاً، قابل بحث سندی نیستند (چون هیچ یک سند ندارند)؛ ثانیاً یک متن، حتی اگر سند صحیح هم داشته باشد، نباید از حیطه نقد متن خارج شود.
عوامل گسترش اسلام و مذهب اهل بیت علیهم السلام در شبه قاره - محمد اسعدی
ظهور اسلام در سال 615 میلادی در جزیرةالعرب و گسترش سریع آن در آسیا، به آفریقا و اروپا، نقشة جهان را تغییر داد. نویسنده در این مقاله سعی کرده است عوامل گسترش اسلام و مذهب اهل بیت علیهم السلام در شبه قاره را به اختصار واکاوی نماید. شرایط نامناسب سیاسی، مذهبی، فرهنگی و اجتماعی و به ویژه نظام کاستی و طبقاتی ظالمانه و غیر انسانی هندوئیسم، نقشی قوی در فراهم کردن زمینة پذیرش اسلام و مذهب اهل بیت علیهم السلام در هند داشته است. محتوای غنی و رهایی بخش اسلام و شخصیت پیام آورش، ارزش نهادن به انسان و اعطای جایگاه خلیفةاللهی به او، مهاجرت مسلمانان و شیعیان از ماوراءالنهر، ایران و دیگر بلاد اسلامی به هندوستان، حمایت دولت های اسلامی عرب و ایرانی از ترویج و توسعه اسلام، علما و مبلغین، تجار و بازرگانان و ... از جمله مهم ترین عوامل گسترش اسلام و مذهب اهل بیت علیهم السلام در شبه قاره محسوب می شوند که در این مقاله به اختصار مورد بررسی قرار گرفته اند.
:: موضوعات مرتبط:
اهل البیت علیهم السلام،
، :: برچسبها:
محمد اسعدی,
حکومت های شیعه هند,
هند,
شبه قاره,
مکتب اهل بیت علیهم السلام,
عوامل گسترش اسلام,
فصلنامه امامت پژوهی 2,
امامت پژوهی,
[ ادامه مطلب ] |
دلایل غیبت حضرت مهدی علیه السلام از دیدگاه روایات - نجم الدین طبسی، تدوین: سید حسن واعظی
مقدمه روایات زیادی درباره ی غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از وجود مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه ی اطهار علیهم السلام وارد شده است. برخی از آن ها، درباره ی وقوع غیبت است، چنان که فرموده اند: «قائم ما را غیبتی است بس طولانی » (1) و گروهی از آن ها، طولانی بودن مدت آن را مطرح کرده اند. (2) نیز در بعضی از آن ها، برای غیبت، حکمت ها و فوائدی مطرح شده است، هر چند فلسفه ی اصلی آن، ظاهرا، بیان نگردیده است، بطوریکه فرموده اند: «ما، ماذون نیستیم علت آن را بیان نماییم » . (3) پس معلوم می شود علت حکیمانه ای برای غیبت وجود دارد، چرا که خداوند حکیم، کار عبث و بیهوده انجام نمی دهد، هر چند در روایات به آن تصریح نشده است. و دسته ای نیز شرایط و اوضاع پیش از ظهور را مطرح کرده اند و... یکی از بحث های مهم در موضوع مهدویت، بحث غیبت است. عالمان و فقیهانی مانند ثقة الاسلام کلینی، شیخ صدوق، شیخ طبرسی، مرحوم نیلی، علامه مجلسی، ... تعلیل هایی آورده اند که بعضی از آنها، در خود روایات هست و بعضی از استظهارات خودشان است.که در لابه لای این روایت، به نکاتی مانند کیفیت انتفاع و استفاده ی مردم از آن حضرت در دوران غیبت، اشاره می کنند وجوهی را در مورد تشبیه غیبت حضرت به خورشید پس ابر دارند که ما این بحث را بعد از بررسی علل غیبت، ذکر خواهیم کرد. ما، در این نوشتار، سعی داریم که ابتدا، روایاتی که در ارتباط با سبب غیبت است، بیان کنیم، سپس آن ها را از نظر سندی و دلالی بررسی کرده و در پایان نتیجه بگیریم. بنابراین، بحث را در سه مرحله پی می گیریم.
حضرت آیت الله سیّدعلی حسینی میلانی، در ماه مبارك رمضان سال 1367 هجرى قمرى در شهر نجف اشرف در خانوادهاى اصيل و ريشهدار علم و فضيلت ديده به جهان گشود.
در دوران كودكى به همراه پدر بزرگوارش آيت الله سيّد نور الدين ميلانى به كربلاى معلاّ مهاجرت كرد، پدرش از علما و دانشمندان بزرگ كربلاى معلّا و امام جماعت حرم امام حسين (عليه السلام) بود. وی پس از مهاجرت به ايران، چندى در جوار حرم حضرت عبدالعظيم حسنى(عليه السلام) در شهر رى به نشر و ترويج مكتب اهل بيت(عليهم السلام) پرداخت. در سال 1425 هجرى قمرى همانجا درگذشت، و در شهر مقدس قم دفن شد.
آیت الله میلانی تحصیل علوم اسلامی را در حوزۀ علميه كربلاى معلاّ آغاز کرد؛ دروس مقدّمات را از استاد سيد محمّد، فرزند آيت الله سيّد مرتضى آل صاحب رياض طباطبائى و دروس سطح را در محضر علماى بزرگ آن دیار – که از شاگردان جدّش آيت الله العظمى سيد محمّد هادى ميلانى بودند ـ از جمله: شيخ محمّد شاهرودى، شيخ محمّد حسين مازندرانى، شيخ عبدالحسن بيضانى و سيد محسن جلالى كشميرى فرا گرفت. آنگاه براى تكميل دروس به نجف اشرف مهاجرت كرد و در حوزۀ كهن آن ديار در دروس بزرگان فقه و اصول شركت کرد. متأسّفانه ديرى نپاييد كه بنا به دستور حزب بعث، در سال 1390 به همراه دانشمندان و فضلاى ايرانى و عدّهاى از شيعيان ناگزير به ترك كشور عراق، و رهسپار ايران شد.
نخست طبق صلاحديد جدّ بزرگوارش، مرجع بزرگ شيعه، آيت الله العظمى ميلانى(قدس سره) راهى مشهد مقدس شد و در دروس عالى آن مرجع بزرگ در حوزۀ علميه مشهد مقدس شركت کرد و تا رجب سال 1394ق، که آیت الله میلانی درگذشت، همواره در خدمت آن بزرگ مرجع، خوشه چين علوم او بود.
بعد از وفات جدش، به قم آمد و در دروس فقه و اصول اساتید بنام حوزۀ علمیۀ قم شرکت کرد. از اساتید وی می توان آيت الله العظمى آقاى سيد محمّد رضا موسوى گلپايگانى در فقه، آيت الله العظمى آقاى شيخ حسين وحيد خراسانى در فقه و اصول، آيت الله العظمى آقاى سيد محمّد حسينى روحانى در اصول، آيت الله العظمى مرجع عالى قدر آقاى ميرزا كاظم تبريزى در فقه، و آيت الله العظمى آقاى شيخ مرتضى حائرى در فقه را نام برد.
:: موضوعات مرتبط:
امامت،
، :: برچسبها:
آیت الله سید علی میلانی,
ویژه نامه,
زندگینامه,
ویژه نامه آیت الله میلانی,
در مقاله پیش رو دلایل نقلی مهم ترین وظایفی که در برابر معصومین علیهم السلام باید رعایت گردد، به شیوه برهانی بررسی می شود؛ وظایفی مانند: معرفت، اطاعت، تسلیم، شکر، دوستی با دوستان و دشمنی با دشمنان امام، نصرت، احیای امامت اهل بیت علیهم السلام ، دعا و انتظار ظهور. معرفت امام شرط حصول ایمان، اعتقاد و عمل است. و این معرفت را می توان مقدمه ای واجب برای شناخت خداوند و رسول، حکمت خلقت، اساس اسلام و حصول به عبودیت خداوند دانست.
غدير آخرين جايگاه اعلام عمومی جانشيني اميرالمؤمنين علیه السلام - سید علی حسینی میلانی
غدير آخرين جايگاه اعلام عمومی جانشيني اميرالمؤمنين علیه السلام[1]
سید علی حسینی میلانی[2]
چکیده :
غدیر یادآور امامت امیرمؤمنان علی(علیه السلام) و انتصاب رسمی ایشان بر این مقام والاست. امامت عهد و پیمانی بسان نبوت است و به دست خدای متعال بوده و هیچ کس بدان مقام نایل نمی گردد، مگر اینکه او اراده کند.
پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) از آغازین روز رسالت خویش در هر فرصت و موقعیت و در میان هر گروه و جماعت مردم را به امامت امیرمؤمنان علی(علیه السلام) فرا می خواند و با عبارات و کلمات گوناگون آن را به امت خویش می رساند؛ تا اینکه در غدیر هر آنچه را که به صورت پراکنده دربارۀ امامت و ولایت علی(علیه السلام) فرموده بود، در یک مجلس بیان کرد.
این نوشتار مراحل اعلام جانشینی امیر المؤمنین(علیه السلام) را از آغاز بعثت در شش مرحله بر شمرده، و غدیر را آخرین جایگاه اعلام عمومی جانشینی آن حضرت میداند. سپس با نقل واقعۀ غدیر، به بیان خطبه و معانی واژۀ «مولی» و دلالت آن بر امامت امیر المؤمنین میپردازد و در ادامه به تشکیکها و ایرادهای برخی از اهل سنت، پاسخ می دهد.
** مدرس خارج فقه و اصول در حوزه علمیه قم و مؤلف آثار متعدد در زمینه امامت.
خاورشناسان و ديدگاه شيعه درباره جانشينی حضرت علی علیه السلام - محمد حکيمی
چکیده :
از آن جا که دین مقدس اسلام آخرین و فراگیرترین دین الهی و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نیز آخرین سفیر و خاتم انبیاست چگونه امکان دارد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای استمرار وگسترش فرهنگ دینی و دست آوردهای رسالتش کسی را پس از خود برنگزیند؟ از طرفی هم دشمنان داخلی اسلام (منافقان) و دشمنان خارجی آن (روم و ایران) در پی فرصت بودند تا با به وجود آوردن روی کرد جدید در حوزه رهبری اسلام، به اهداف خود جامه عمل بپوشانند. بنابراین از شخصیت همانند پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که در پی ایجاد جامعه ایده آل مبتنی بر ارزش های انسانی الهی و تداوم آن بود، بعید است که برای خود جانشین و خلیفه تعیین نکند و امت اسلام را به حال خود رها سازد. از این روی، تاریخ نگاران شیعه معتقدند که پیامبراسلام (صلی الله علیه و آله) مثل پیامبران گذشته برای خود جانشین تعیین فرمود. آن حضرت در جاهای مختلف به ویژه در غدیر خم، امیرمؤمنان علی (علیه السلام) را به جهت لیاقت و شایستگی و از همه مهم تر به جهت تعیین خداوند برگزید، اما پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) علی رغم نص قرآن و تأکید پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، برخی از فرصت طلبان این جانشینی را نادیده گرفتتد که درجای خود باید بررسی و نقد شود. بنابراین، شیعیان عقیده دارند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) علی (علیه السلام) را جانشین خود معرفی فرموده است.
در شهر مقدس قم، در جوار حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) و در نزدیکی مدرسه عالی آیت الله گلپایگانی(ره) آرامگاهی است که علاوه بر این که یک مکان معنوی و زیارتی است، محل درس و بحث بسیاری از طلاب است؛ آرامگاه علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی (متوفی ۳۲۹ قمری) معروف به «ابن بابویه و صدوق اول».
او پدر محمد بن علی بن بابویه معروف به شیخ صدوق است. وی فقیه و پیشوای مردم قم و از فقهای بزرگ شیعه در عصر غیبت صغری بودهاست که در قم حرم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) چشم به جهان گشود و به حیات پر بار علمی و معنوی خویش ادامه داد و در همین شهر مقدس هم چشم از جهان فرو بست.
گر چه تاریخ ولادتش معلوم نیست ولی با توجه به نامه ای که از امام حسن عسکری (ع)دریافت کرد و در آن نوشته از او تجلیل شده است، حاکی از منزلت علمی و فقهی این محدث بزرگ شیعی در عصر امامت امام یازدهم (ع)دارد. بنابراین در سال شهادت امام عسکری (ع)یعنی سال ۲۶۰ق، حداقل بیست بهار از عمر خود را سپری کرده است و سالروز تولد وی ممکن است از سال ۲۳۵ق، به بعد باشد.
جانشین پیامبر کیست؟، پژوهشی پیرامون جانشینی پیامبر خدا صلی الله علیه وآله از دیدگاه اسلام، آیت الله سید علی حسینی میلانی، انتشارات الحقایق، چاپ سوم، 1390، قم.
دربارۀ جانشینی رسول خدا سخن بسیار گفته شده است؛ شیعه معتقد است که جانشینی رسول خدا (امامت) بسان نبوت امری الهی است و باید جانشین از سوی خدا انتخاب شود؛ اما اهل سنت انتخاب جانشین را به انتخاب مردم می دانند.
در کتاب جانشین پیامبر کیست؟ نوشتۀ آیت الله سید علی حسینی میلانی، ابتدا در لزوم وجود جانشین برای رسول خدا بحث می شود؛ که آیا لازم است جانشینی برای رسول خدا انتخاب شود یا نه؟ آنگاه به مباحثی دربارۀ شرایط جانشین پرداخته می شود.
این مقاله تلاش مى كند بررسى كوتاهى در باره تاریخ ولادت آن حضرت و در نتیجه سن ازدواج و مدت عمر شریفش داشته باشد. گرچه شخصیت بانوى بزرگى چون فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و تبیین آن متكى بر صحت وسقم نتایج این گونه مباحث نیست، ولى نشان دادن واقعیات علمى، حتى اگرهیچ اثر مستقیم عملى نیز نداشته باشد، امرى مطلوب است. اعمال خاص وادعیه ویژه اى كه معمولا در تعظیم چنین مناسبتهایى وارد شده است، ولزوم وحدت رویه جامعه اسلامى در بزرگداشت و تجدید عهد با اولیاى دین(علیهم السلام )، تاكیدى است بر مفید بودن این دست مباحث.
برخی اعتقاد دارند رنگ مشکی چادر بانوان سبب افسردگی آنان میشود. اما نتایج دیدگاه بعضی از روانشناسان و روانپزشکان انجام شده، نشان میدهد که ممکن است افسردگی بعضی از افراد، علت تمایل آنها به پوشش سیاه باشد، ولی پوشش سیاه افراد علت ایجاد افسردگی آنها نیست و بین این دو نکته، تفاوت بسیار ظریفی وجود دارد.
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
به گزارش «شیعه نیوز»، در قسمت اول این نوشته، به جایگاه حجاب و پوشش بانوان در قرآن پرداختیم. در ادامه، پوشش بانوان و لزوم برخورداری از ویژگیهایی که فاقد جذابیت و جلب توجه باشد را در سیره و شیوهی زندگی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) و خاندان او (علیهم السلام) بررسی میکنیم.
سنت شامل سیره و روایات معصومان (علیهم السلام) میشود.
سیره و روش زندگی معصومان
امسلمه یکی از زنان بزرگوار پیامبر اسلام میگوید: هنگامی که آیهی حجاب نازل شد (که زنها باید روسری بلند و چادر را بر سر خویش فروافکنند) زنان انصار از منزل بیرون آمدند؛ در حالی که عبا و چادر مشکی بر سر داشتندو پیامبر سکوت کردند.[۱]
سکوت پیامبر (صلی الله علیه وآله) دربارهی رنگ مشکی پوشش زنان انصار، دلیل بر تقریر و تأیید حجاب با چادر مشکی است.
«...پیامبر خدا صدیقهی طاهره و داماد گرانقدرش را فراخواند. فاطمهی زهرا جامهای بس بلند دربرکرده بود که پایین آن به زمین کشیده میشد...» (قزوینی، ۱۳۷۱: ۱۶۷)
بررسی حدیث «لو علم ابوذر ما فی قلب سلمان…» و سوء استفاده عرفا و متصوفه از آن
کوتاه نگاری هایی درباره فلسفه وعرفان (۱۰) - مهدی نصیری – با اندکی تغییر و اضافات
میرزای قمی رحمة الله علیه : سَلّمنا که اسرار انبیا و ائمّه آن باشد که شما می گویید، لکن امر کرده اند به کتمان اسرار ایشان و نهی کرده اند از افشای آن ها در کمال تأکید. پس این فریاد کردن های این جماعت و این سخن ها را در میان مردم عوامّ گفتن، بلکه دشمنی با ایشان است؛ چنان که احادیث بسیار دلالت دارد بر حرمت افشای اسرار. و من هر چند قبول ندارم که آن اسرار این باشد که این جماعت می گویند؛ لکن اگر همین باشد که این ها می گویند، پس جواب امامهای خود را چگونه می دهند که ایشان گفتند: پنهان کنید، و این ها افشا می کنند؟
:: موضوعات مرتبط:
صوفیه و عرفا!،
، :: برچسبها:
اسرار انبیا و ائمّه, اعتقاد ابن عربی, حرمت افشای اسرار, رد وحدت وجود, صوفیه, عرفاني, علامه مجلسي, فرعون, لوعلم ابوذر ما في قلب سلمان لقتله, مؤمن, معارف فلسفي, مهدی نصیری, میرزای قمی, کتمان اسرار, کوتاه نگاری هایی درباره فلسفه وعرفان (,
[ ادامه مطلب ] |
ادعاهای کذب و اغراق شاگردان متصوفه در وصف اساتید خود
حضرت آقای حاج سیّد هاشم در افق دیگری زندگی مینمود؛ و اگر بخواهیم تعبیر صحیحی را ادا کنیم در لا اُفُق زندگی میکرد. آنجا که از تعیّن برون جسته، و از اسم و صفت گذشته، و جامع جمیع اسماء و صفات حضرت حقّ متعال به نحو اتمّ و اکمل، و مورد تجلّیات ذاتیّۀ وَحدانیّۀ قهّاریّه، أسفار أربعه را تماماً طیّ نموده، و به مقام انسان کامل!! رسیده بود.
هیچ یک از قوا و استعدادات در جمیع منازل و مراحل سلوکی از ملکوت أسفل و ملکوت أعلی، و پیمودن و گردش کردن در أدوار عالم لاهوت نبود، مگر آنکه در وجود گرانقدرش به فعلیّت رسیده بود.
برای وی زندگی و مرگ، مرض و صحّت، فقر و غنا، دیدن صُوَر معنوی و یا عدم آن، بهشت و دوزخ، علی السّویّه بود. او مرد خدا بود. تمام نسبتها در همۀ عوالم از او منقطع بود مگر نسبتِ اللَه.
:: موضوعات مرتبط:
صوفیه و عرفا!،
، :: برچسبها:
استعدادات, اسماء, اشعار, اغراق, بهشت, تعیّن, دوزخ, سید محمد حسین حسینی تهرانی, سیّد هاشم حداد, صفات, عالم لاهوت, عبودیّت, عزاداری شیعیان شهر حلب, مراحل سلوک, ملکوت أسفل, ملکوت أعلی, منقطع, کتاب روح مجرد, کذب,
[ ادامه مطلب ] |
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
فروشگاه آنلاین
و آدرس
onlineeshop.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
محمد بن حسن عسکری (عج) آخرین امام از امامان دوازده
گانه شیعیان است. در ١۵ شعبان سال ٢۵۵ هـ.ق در سامرا به دنیا
آمد و تنها فرزند امام حسن عسکری (ع)، یازدهمین امام شعیان ما است.
مادر آن حضرت نرجس (نرگس) است که گفته اند
از نوادگان قیصر روم بوده است. «مهدی» حُجَت، قائم منتظر، خلف صالح، بقیه الله،
صاحب زمان، ولی عصر و امام عصر از لقبهای آن حضرت است.