مقدمه :
تمدن در زبان انگلیسی «civilization» و در عربی «حضاره» خوانده می شود و در لغت به معنای شهرنشینی و از ریشه مدینه و مدنیت گرفته شده و به معنی دیگر متخلق شدن به شهرنشینی یا خوی و خصلت شهرنشینی به خود گرفتن می باشد و بدان معناست که بشر در سایه آن به تشکیل جوامعی پرداخته و شهر نشین شده است. در زبانهای خارجی نیز کلمه تمدن «civilization» از کلمه «civita» که در مقابل وحشیگری قرار گرفته و از کلمه «civilis» که معنی شهرنشینی دارد گرفته شده است. برای واژه تمدن نیز همانند فرهنگ معانی و تعاریف گوناگونی وجود دارد، برای مثال باستان شناسان تمدن را به وجود آثار هنری و باستانی گفته اند، مورخین میراث گذشته یک جامعه را که به نسل آینده منتقل میشود تمدن به حساب آورده اند. سیاسیون آن را به برقراری روابط خارجی و حسن جریان امور داخلی کشور تعبیر نمودهاند و هر یک از دریچه و روزنه ای خاص بدان پرداخته اند که هیچ یک مفهوم کاملی را ارائه نمیکند. به عقیده جامعه شناسان تمدن حالتی مترقی است که ملتها در پرتو آن تحت تأثیر دانشهای جدید قرار می گیرند و به نهایت ترقی و علوم و فنون دست می یابند.
ویل دورانت در تعریف تمدن می نویسد :
«تمدن را میتوان به شکل کلی آن، عبارت از نظمی اجتماعی دانست که درنتیجه وجود آن، خلاقیت فرهنگی امکان پذیر می شود و جریان پیدا می کند.»[۱]
تمدن اسلامی نامی است که به تمدن شرق همزمان با قرون وسطی اطلاق میشود. تمدن اسلامی تمدن یک ملت یا نژاد خاص نیست بلکه مقصود، تمدن ملتهای اسلامی است که عربها، ایرانیان، ترکها و دیگران را شامل می شود،[۲] که به وسیله دین رسمی یعنی اسلام و زبان علمی و ادبی یعنی عربی با یکدیگر متحد شدند.[۳] این تمدن با هنر ایرانی و رومی و سایر جوامع ترکیب گردید و تمدنی به نام تمدن اسلامی به وجود آورد.[۴] این تمدن به درجهای از عظمت و کمال و پهناوری رسید که آگاهی از همه جنبههای آن و احاطه بر همه انحای آن کاری بس دشوار است. با پیدایش اسلام و انتشار سریع و گسترده آن در میان اقوام و ملل و جلب و جذب فرهنگهای گوناگون بشری بنای مستحکم و عظیمی از فرهنگ و تمدن انسان پایهگذاری شد که در ایجاد آن ملل و نژادهای مختلفی سهیم بودند. این ملل با ارزشها و ملاکهای نوین اسلامی موفق به ایجاد تمدنی شدند که بدان تمدن اسلامی گفته میشود.
درتبیین عوامل به وجود آورنده تمدنها، پیچیدگی های عمیقی وجود دارد تا آن جا که در تعیین جایگاه علت و معلول ها تفاوت گسترده آرا به چشم می خورد. با این حال سیری در مجموعه نظریات متفکران اسلامی درباره تمدن ها و فرهنگ اسلامی روشن کننده این واقعیت و نقطه مشترک است که خدا محوری و وحی (ونه انسان مداری ) اساس و بنیاد تمدن اسلامی است و دین، همه مظاهر تمدن و فرهنگ را در بر می گیرد. واقعیت این است که پایه و اساس همه علوم و فنون به ویژه فلسفه و علوم عقلی که پدر همه علوم به شمار می روند، مذاهب بوده اند و این مسأله ای است که اسناد تاریخی هم آن را تایید می کند. برخی از متفکران اسلامی در بحث از تمدن اسلامی، تمایز چندانی میان تمدن و فرهنگ قائل نشده اند و گاه آن ها را به صورت مترادف به کار برده اند.
تمدن اسلامی را از لحاظ تاریخی میتوان به دو دوره تقسیم نمود :
دوره اول از آغاز دعوت اسلامی و پیدایش اسلام در قرن هفتم میلادی آغاز شد و تا سقوط بغداد به دست هلاکو ادامه یافت. دوره دوم با پذیرش اسلام توسط مغولان و ایجاد حکومتهایی مانند صفوی و عثمانی تا اواسط قرن ۱۸ میلادی به طول انجامید. هریک ازاین دوره ها دارای ویژگیهای خاصی هستند که آنها را از هم متمایز می نماید. مطالعه در اطلس تاریخ اسلامی و چگونگی انتشار اسلام در جهان نشان می دهد که : اسلام در طول چند قرن بر بیشتر سرزمینهای آباد آن روز جهان مسلط شد و قسمت اعظم آسیا، آفریقا و قسمتی از اروپا را تحت سلطه و اقتدار خود درآورد.
آندره میکل در مورد محدوده جغرافیایی تمدن اسلامی مینویسد :
«یک جغرافیدان عرب در قرون وسطی، روزی تصمیم میگیرد که تعریف مناسبی از سرزمینهای اسلامی در اطراف دو بیابان ارائه دهد. از این رو سرزمینها را به دو منطقه ایالات عربی شامل عربستان و سوریه و ایالات غیر عربی شامل ایران آن روز تقسیم میکند. این تعریف، علیرغم نارساییهای آن، یکی از تقسیمبندیهای اساسی سرزمینهای اسلامی است.»[۵] این مناطق با فرهنگ و دین مشترکی به هم وصل شده بودند و ساکنان آن خود را عضو تمدن واحد و وسیعی میدانستند که مرکز روحانی و مذهبی آن مکه و مرکز فرهنگی و سیاسیاش بغداد بود. این تمدن بیش از همه تمدنها به علم و دانش اهمیت داده و کهن ترین دانشگاههای جهان را پدید آورده است و با تلفیق علوم گوناگون و افزودن برآنها میراث عظیم و تکامل یافتهای را تحویل بشریت داد. با این اوصاف میتوان گفت منظور از تمدن اسلامی مجموعه افکار، عقاید، علوم، هنرها و صنایع است که با الهام از آموزه های دینی توسط مسلمین پدید آمده اند. با این مقدمه به معرفی و نقد و بررسی کتاب تمدن اسلامی اثر ژوزف بورلو که توسط دکتر اسدالله علوی ترجمه و در سال ۱۳۸۶ توسط موسسه چاپ آستان قدس رضوی در تیراژ ۱۰۰۰ نسخه به چاپ رسیده است می پردازیم .
نگاهی کلی به محتوایی کتاب :
پس از فهرست مطالب و سخن مترجم که در آن به دلیل اهمیت و چرایی انتخاب این اثر برای ترجمه، می پردازد به پیشگفتار می رسیم. مولف .با گذری بر بیداری اسلامی و اهمیت تمدن اسلامی برای غرب به هدف کتاب مبنی بر ارائه یک دید کلی از تاریخ جهان اسلام و جنبه های اصلی تمدن آن می پردازد و در ادامه روش خود که مبتنی بر گاهشماری است و هدف خود در نگارش را بیان می کند.
مولف در قسمت اول به شکل گیری تمدن عربی-اسلامی می پردازد، و در ذیل آن عربستان قبل از اسلام، تمدن های جنوب و شمال جزیره العرب، اعراب بدوی، آئین چند خدایی، اعراب شمال و جنوب و طبع شعری عرب را به صورت مختصر و تنها برای ارائه یک نگاه کلی به مخاطب توضیح می دهد. نویسنده در ادامه به موقعیت مکه در عربستان در دوره قبل از اسلام می پردازد و سپس به طور مختصر به شرح حال زندگانی پیامبر صلی الله علیه و آله پرداخته و در دو صفحه اوضاع اجتماعی مکه و مدینه و هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه و فتح مکه را مورد بررسی قرار داده و به توضیح قوانین دینی، ارزش های اسلامی و منابع آن می پردازد. مولف با عنوان جانشینان نخست پیامبر و پیدایش فرق مختلف به بررسی وقایع دوران پس از پیامبر صلی الله علیه و آله می پردازد و در چند صفحه علاوه بر جانشینان آن حضرت به ذکر گروه ها و فرق گوناگون خوارج و تشیع و اهل سنت می پردازد.
مولف در قسمت دیگر اثر خود با عنوان "فتوحات و تولد جهان اسلام" به علل و دلایل و مراحل و پیامدهای فتوحات می پردازد و وارد دوره تاریخی خلافت امویان می شود.آقای بورلو در قسمت دوم اثر خود با عنوان شکوفایی تمدن اسلامی، عصر طلایی تمدن اسلامی را دوره خلافت عباسیان در بغداد تلقی می کند و به تاریخ پر فراز و نشیب خلافت عباسی در بغداد می پردازد.
وی خلافت عباسی را در سه دوره ذیل مورد بررسی قرار می دهد :
۱- نخستین قرن خلافت عباسی و اوج شکوفایی خلافت
۲- تضعیف و تجزیه خلافت عباسی
۳- تحت قیومیت قرار گرفتن خلافت عباسی و پیروزی مذهب تشییع، علل قدرت و ضعف ها می پردازد.
مولف پس از بیان سه دوره خلافت عباسی، نظام ها، نهادها و قانون ها را توضیح می دهد که از جمله آنها وازرت، دیوان، نیروهای نظامی، قانون و عدالت، مبانی و نحوه ی اجرای آنها را مورد واکاوی قرار می دهد.
سلاجقه ،مغولان و مملوکان مصر از جمله حکومت های دیگر هستند که مولف از آنها یاد می کندو به فرهنگ و تمدن در دوره این حاکمیت ها می پردازد. دوره عثمانی از دیگر بخش های این اثر است که مولف علاوه بر چگونگی شکل گیری این امپراطوری به نظامات آن و شکوفایی تمدن در این دوره اشاره می کند. معماری این دوره از جمله کلیسای جامع سن سوفی و مسجد کبود از نشانه های تمدن در این دوره است. افول امپراطوری عثمانی چرایی و چگونگی آن از جمله بحث های مولف در این دوره است.
وی در این قسمت تجارت اروپائیان و ظهور وهابیت را توضیح می دهد و بعد از آن به سلسله صفوی در ایران، تاریخچه آن، امپراطوری مغولان هند و هنر مغولی از جمله تاج محل می پردازد.
مغرب اسلامی از دیگر مناطقی است که مولف به بررسی تحولات فرهنگی و سیاسی آن پرداخته است. از بحث های دیگری که در این اثر گنجانده شده است نوزایی دوران معاصر، سقوط امپراطوری عثمانی و ناکامی ها در برابر امپریالیسم اروپایی که از بحث های آن لشگرکشی ناپلئون بناپارت به مصر و بازسازی مصر توسط محمد علی، رهایی مسیحیان بالکان و استعمار اروپایی و نیمه مستعمره سازی امپراطوری عثمانی است.
بیداری اعراب و تولد ملی گرایی اسلامی و عربی از جمله بخش های دیگر این اثر است که در ذیل آن مولف به ملی گرایی اسلامی و عربی و شخصیتهایی چون جمال الدین اسدآبادی و شیخ محمد عبده می پردازد. وی در ادامه به جنبش اصلاح طلبی در هند، رشید رضا، قیام اعراب و استعمار کشورهای اروپایی در آفریقا و استقلال کشورهای مستعمره و جنگ جهانی اول و دوم و اشغال کشورهایی مثل فلسطین و جنگ های اعراب با اسرائیل می پردازد.
مسائل بزرگ جهان اسلام در عصر حاضر از جمله بحثهایی چون اخوان المسلمین، سوسیالیست های عربی، جنگ لبنان و ایران و عراق و مسائل جمعیتی و اجتماعی و مشکلات اقتصادی و ادبیات و سینمای متعهد از بحث های پایانی این اثر می باشد.
جمع بندی و نتیجه گیری :
این اثر را بر دو پایه می توان مورد نقد و بررسی قرار داد. یکی بر پایه تمدن اسلامی که اگر اینگونه باشد جنبه های ناسره بودن کتاب بر هر جنبه دیگر غلبه پیدا می کند، پایه دیگر بر اساس گفته های مولف در پیشگفتار است مبنی بر اینکه وی هدف خود را ارائه دیدی کلی از تاریخ جهان اسلام و جنبه های اصلی تمدنی آن بیان کرده است که اگر ما مبنای نقد را بر این پایه قرار دهیم، نقدها در بسیاری از جنبه ها قابل دفاع می باشد.
با مطالعه پیشگفتار و نگاهی به عنوان کتاب اولین نقدی که به ذهن مخاطب متبادر می شود، عدم همخوانی عنوان کتاب به نام "تمدن اسلامی" به مثابه عنوانی کلی، با گزینشی بودن موضوعات و حوزه جغرافیایی جهان اسلام که در پیشگفتار ذکر شده است می باشد. به نظر می رسد بهتر بود عنوان جزیی تری چون بخشی یا گوشه ای از تمدن اسلامی برای آن ذکر می شد.
نقد دومی که با مطالعه خطوط پایانی پیشگفتار متوجه این اثر می شود این است که مولف اثرش را نتیجه انعکاس تمام آنچه که نویسندگان آثار مختلف فراهم کرده اند می داند در حالیکه چه در محتوای اصلی اثر و چه در منابع مورد استفاده این اثر ما جای خالی بسیاری از منابع فرهنگی و تمدنی اسلامی را خالی می بینیم؛ چرا که این اثر بیشتر بر منابع غربی اتکا دارد و شاید هم مولف از آگاهی به زبان عربی به عنوان زبان پایه و اصلی منابع فرهنگ و تمدن اسلامی فارغ بوده است.
این اثر به خاطر محدودیت های مولف به گونه ای شاید کم نظیر سعی بر آن داشته است تا شمه ای کلی از فرهنگ و تمدن اسلامی را به مخاطب بشناساند اما آنچه بدیهی است این است که کتابی ۴۰۰ صفحه ای برای شناساندن تمدن اسلامی آن هم نه در یک دوره و قرن مشخص قاصر بوده و مسلما از بسیاری از زوایای این تمدن غافل شده و بسیاری را هم سطحی برای یک مخاطب عام ارائه می دهد. می توان گفت عدم پرداختن به کتابخانه ها، نقش علما و مهاجرت های علمی در تمدن اسلامی و ... از این دسته نواقص کتاب می باشند.
مولف در نظر دارد تا یک شناختی تمدنی از اسلام در حد شناخت خود برای مخاطب و سیاستمداران عام غربی در این صفحات ارایه دهد. به همین جهت در بسیاری از موارد به آنچه که نقش استعمار و غربیان در آن مشهود است چون جریان وهابیت، جنگهای صلیبی و ظهور استعمار و غارت منابع ملی و میراث فرهنگی نگاهی توام با مثبت اندیشی دارد. این برداشت که از جمله دلایل افول تمدن اسلامی، انزوا طلبیهای خود تمدن اسلامی و نه نقش استعمار و معاندین بوده نشانگر همین امر است که در نتیجه گیری پایانی گنجانده شده است.
پی نوشت ها :
[۱] – ویل دورانت، تاریخ تمدن: مشرق زمین، گاهوارة تمدن، تهران: علمی و فرهنگی، ج۱، ص۵
[۲] – مجموعه مقالات اولین کنفرانس بین المللی فرهنگ و تمدن اسلامی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگی بین المللی ، ص۱۹۱
[۳] – برررسی مختصر فرهنگ و تمدن اسلامی، و.و بار تولد، علی اکبر دیانت، تبریز: ابن سینا، ج اول ،۱۳۳۷ ،ص ۷
[۴] – احمد تاج بخش، تاریخ تمدن و فرهنگ ایران از اسلام تا صفویه، شیراز: نوید شیراز ، ج اول ۱۳۸۱ش، ص ۹۹
[۵] – اسلام و تمدن اسلامی، آندره میکل، ترجمه حسن فروغی ، تهران ، سمت ، ج اول ،۱۳۸۱ ، ج ۱ ، صص ۲۱-۲۰
منبع : پیشینه