"کیمته ی دائمی صدور فتوای "سعودی در فتوائی آورده است: پشتیبانی و حمایت عبدالمطلب و ابوطالب [علیهما السلام] از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ویاری ایشان، باعث محبت و به جا آوردن احترام نسبت به این دو شخصیت نمی شود زیرا آنها به دین جاهلیت فوت کرده اند و بغض به آنها واجب است!
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
به گزارش «شیعه نیوز»، متن فتوای " کمیته ی دائمی فتوای" سعودی در این استفتاء پیرامون حب عبدالمطلب و ابوطالب [علیهما السلام] به شرح زیر است:
سوال: من فیلم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را دنبال کردم و در اثر آن حب عبدالمطلب و ابوطالب [علیهما السلام] به دلم افتاده، همانگونه که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را دوست دارم، آیا این گناه محسوب می شود؟ و آیا من با این احساس دچار گناه شده ام؟ خواهشمندم مرا راهنمایی کنید.
جواب: حمایت و پشتیبانی ابو طالب و عبدالمطلب [علیهما السلام] از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) موجب حب و علاقه به آنها نمی شود زیرا آنها بر دین جاهلیت فوت کرده اند که همان شرک به خدا بود! و واجب بغض به آنها و عدم محبت به ایشان است!
فصلنامه ی ندای اسلام(سال هشتم و نهم - شماره 32 و 33 زمستان 86 و بهار 87) مقاله ای با عنوان «بررسی جریان حکمیت از منظری دیگر» به چاپ رسانید ، که نویسنده ی آن به بازبینی مسئله حکمیت در جنگ صفین، به ویژه نقش دو حَکم تعیین شده، یعنی « ابو موسی اشعری» و « عمرو بن عاص» پرداخته است .
نویسنده در این مقاله ادعا میکند «بسیاری از نویسندگان و مورخان در مورد حقیقت این جریان دچار سردرگمی شده و با اعتماد بر روایات ضعیف و غیرقابل اعتبار، چهرهای ناخوشایند از این دو، به تصویر كشیدهاند، یعنی ابوموسی اشعری را به ضعف رأی و فریب خوردن و عمرو بن عاص را به فریبكاری متهم ساختهاند.»
ابوالهُذَیل، دانشمند معروف اهل تسنن عراق میگوید: در سفری وارد شهر رقّه (یکی از شهرهای سوریّه کنونی) شدم، در آنجا شنیدم که مردی دیوانه ولی خوشکلام در معبد زکی زندگی میکند[۱] برای دیدار او به آن معبد رفتم، دیدم در آنجا یک پیرمرد با جمال و خوش قامتی بر روی زیراندازی نشسته و موی سر و روی خود را شانه میزند، بر او سلام کردم، جواب سلامم را داد، آنگاه بین من و او چنین گفتگو شد:
مقايسه انديشه مهدويت شيعه اثني عشري و نظريه پايان تاريخ فوکوياما
موضوع پايان تاريخ که از آموزههاي اديان و مذاهب مختلف آن از جمله تشيع اثني عشري است، در دوران معاصر نيز مورد توجه ويژه انديشمندان مغرب زمين قرار گرفته است. فوکوياما از نظريهپردازاني است که انديشه-هاي او در اين زمينه آوازه يافته است. در اين مقاله پايههاي نظري مهدويت در سپهر انديشهاي تشيع اثني عشري با نظرية پايان تاريخ فوکوياما در محورهاي زير مقايسه شده است: قانونمندي تاريخ، تکامل تاريخ، کرامت انسان و سرانجام چيستي و ويژگيهاي غايت تاريخ، اين مقاله به اين نتيجه دست يافته است که مهمترين تفاوت مبنايي اين دو نظريه، در نگاه به انسان و ابعاد وجودي اوست.
شبهه وفات هارون پیش از موسی و عدم دلالت حدیث منزلت به زمان پس از پیامبر
از آن جایی که هارون پیش از وفات موسی، از دنیا رفته است، پس هارون وصی موسی نبوده است و خلافت برای هارون پس از موسی متحقق نگشته. از این رو حدیث منزلت تنها میتواند خلافت علی در زمان حیات پیامبر را اثبات نماید، پس این حدیث اختصاصاً مربوط به غزوه تبوک است. و خلافت علی را تنها در غزوه تبوک ثابت مینماید.
در پست قبلی فردی که هربار با اسم مختلفی ظاهر میشود گفته بود چرا ما دروغ گفتیم که عمر برگ هیزم جمع میکرده ودلال خر شتر بود و … که قول دادیم پستی جداگانه درباره این کار عمر قرار دهیم تا معلوم شود دروغگو کی و … نکته ای که هست شاید شبهه کنند عده ای که این عمل دوران جاهلیت او بوده و… ولی هدف من از قرار دادن این مطلب دو دلیل است اول اینکه جواب اون شخص بدهم و دوم اینکه آیا کسی که تا دیروز دلال خر بوده و… لیاقت جانشینی پیامبر دارد ؟ ابن مسیب میگوید : سالی با عمربه حج رفتم وقتی به منطقه (ضجنان)رسیدیم عمر گفت :دراین بیابان من شتر های خطاب رامی چراندم درحالیکه لباس بلند پشمی به تن داشتم و اگر کوتاهی می کردم خطاب بشدت مرا کتک میزد (۱)
شرايط سياسی دوران امام هادی علیه السلام - باقر شریف قرشى
طبق یافته هاى نوین روانشناسى (تعامل) (1) یكى از اصول حاكم بر رفتار آدمى است انسان از جامعه و زمان خود تاءثیراتى مى پذیرد و متقابلا به اثر گذارى بر جامعه خود مى پردازد لذا براى دریافت موضعگیرى و سلوك شخص باید عصر و دوران فرد را شناخت و از حوادث آن با خبر بود. لذا ما نیز شایسته مى دانیم عصر امام را از مد نظر بگذرانیم تا عظمت حركت ایشان و فشارهایى را كه متحمل شدند بیشتر و بهتر درك كنیم .
یکی از ماجراهای جالبی که میزان پایبندی به سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را در مکتب خلافت سقیفه آشکار می سازد، داستان نماز تراویح است. این نماز اکنون در میان جماعت عمری در ماه رمضان برپا داشته می شود. ریشه یابی این نماز ما را به زمان رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نمی رساند، حتی پس از ایشان در زمان خلیفه ی اول نیز خبری از این نماز نبوده است. برای اطلاع از این که چنین نمازی از چه زمانی آغاز شده است،در ضمن آخر این پست فیلمی قرار گرفته که از صحیح بخاری این بدعت عمر را ثابت می کند که پیشنهاد می کنم حتما دانلود بفرمایید.
به نقل معتبرترین کتب اهل سنت توجه فرمایید:
شبی از شب های ماه رمضان، عمر بن خطاب خلیفه دوم اهل سنت، وارد مسجد شد و مردم را دید که هر یک به تنهایی مشغول نمازهستند، در این هنگام گفت: اگر این مردم را جمع کنم تا با یک نفر نماز بخوانند ( نماز جماعت ) بهتر است، پس تصمیم گرفت این کار را انجام دهد و ابی بن کعب را بر امامت گمارد و مردم را بر اقتدا به وی فرمان داد. شبی دیگر به مسجد آمد و مردم را دید که با جماعت نماز می گزارند، آنگاه گفت: بدعت خوبی ایجاد کردم (۱).
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
اعتراف عمربن خطاب به بدعت نماز تراویح,
بدعت خلیفه دوم,
بدعت خلیفه دوم در نماز,
بدعت عمربن خطاب در ماه رمضان,
بدعت نمازعمربن خطاب,
تراویح بدعتی ازعمربن خطاب,
عمربن خطاب بدعت تراویح,
فضائل عمربن خطاب,
نماز ماه رمضان عمربن خطاب,
نوآوری عمربن خطاب,
گناه عمربن خطاب,
[ ادامه مطلب ] |
مقدمه
روایات زیادی درباره ی غیبت امام زمان (عجل الله فرجه) از وجود مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه ی اطهار علیهم السلام وارد شده است.
برخی از آن ها، درباره ی وقوع غیبت است، چنان که فرموده اند: «قائم ما را غیبتی است بس طولانی » (1) و گروهی از آن ها، طولانی بودن مدت آن را مطرح کرده اند. (2) نیز در بعضی از آن ها، برای غیبت، حکمت ها و فوائدی مطرح شده است، هر چند فلسفه ی اصلی آن، ظاهرا، بیان نگردیده است، بطوریکه فرموده اند: «ما، ماذون نیستیم علت آن را بیان نماییم » . (3) پس معلوم می شود علت حکیمانه ای برای غیبت وجود دارد، چرا که خداوند حکیم، کار عبث و بیهوده انجام نمی دهد، هر چند در روایات به آن تصریح نشده است. و دسته ای نیز شرایط و اوضاع پیش از ظهور را مطرح کرده اند و...
یکی از بحث های مهم در موضوع مهدویت، بحث غیبت است.
عالمان و فقیهانی مانند ثقة الاسلام کلینی، شیخ صدوق، شیخ طبرسی، مرحوم نیلی، علامه مجلسی، ... تعلیل هایی آورده اند که بعضی از آنها، در خود روایات هست و بعضی از استظهارات خودشان است.که در لابه لای این روایت، به نکاتی مانند کیفیت انتفاع و استفاده ی مردم از آن حضرت در دوران غیبت، اشاره می کنند وجوهی را در مورد تشبیه غیبت حضرت به خورشید پس ابر دارند که ما این بحث را بعد از بررسی علل غیبت، ذکر خواهیم کرد.
ما، در این نوشتار، سعی داریم که ابتدا، روایاتی که در ارتباط با سبب غیبت است، بیان کنیم، سپس آن ها را از نظر سندی و دلالی بررسی کرده و در پایان نتیجه بگیریم. بنابراین، بحث را در سه مرحله پی می گیریم.
در گذشته بحثهايي داشتيم پيرامون متهم ساختن شيعه بر بدعت که معتقد بر نصب اميرالمؤمنين (عليه السلام) بر خلافت هستند. شبهاتي که امروز، وهابيت مطرح ميکند، چيز تازهاي نيست. اگر شما کتابهايي که از دير زمان، عليه شيعه نوشته شده، مانند کتاب العثمانية جاحظ ـ متوفاي 255 هجري ـ را ببينيد، همين شبهات در آنجا هست. مرکز اين شبهات در کتاب المغني في الإمامة قاضي عبد الجبار معتزلي ـ متوفاي 415 هجري ـ آمده است و بعد از او هم ابنتيميه همان حرفهاي قاضي عبد الجبار را برداشته است و رنگ و رو داده و مقداري هم فحش و ناسزا و افترائات افزوده است و به صورت کتاب منهاج السنة در آورده است و به تعبير آقاي سقَاف ـ از علماي بزرگ اهل سنت اردن ـ که ميگويد زيبنده است که اين کتاب را منهاج البدعة بناميم.
در رابطه با پاسخ اين شبهه، مفصل سخن گفتهايم و إن شاء الله باز هم در آينده، ادله شيعه را به صورت فشرده براي خلافت امير المومنين (عليه السلام) و امامت ائمه (عليهم السلام) خواهيم گفت.
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
استاد حسيني قزويني,
خلافت ابوبکر,
أفضل أمت,
علي بن أبي طالب (عليه السلام),
الأئمة من قريش,
سقيفه بنيساعده,
جنگ ردّه,
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم),
[ ادامه مطلب ] |
اول از آقا امام زمان .عج . وبعد از همه دوستان محبانشان عذر می خواهم که این مطلب رو نقل می کنم واقعا انسان شرم می کند که بعضی از جنایات ظلمهای دشمنان اهل بیت را حتی نقل کند ولی چه کنیم که برای روشن شدن حقیقت مجبور هستیم خدودتان بخوانید ببنید این زنازاده چه توهینی به حضرت زهرا.سلام الله علیها کرده …
شیخ عبد الرؤف مناوی، در کتاب فیض القدیر گوید با اشاره به روایت «فاطمة بضعة منی) میگوید: «سهیلی بر اساس این روایت استدلال کرده است همانا هرکس فاطمه را سب کند کافر است؛ چون رسول خدا به او غضب میکند و این که او افضل از شیخین است».(فیض القدیر۴: ۵۵۱)
دشنامگویی و فحاشی ابوبکر به گونهای بود که علمای اهل سنت در کتابهای معتبر خود نقل کردهاند که او از دشنامگوئی و فحش دادن پروا نداشت(۱)
برای نمونه ابوبکر جوهری در کتاب سقیفه گوید: پس آنکه ابوبکر خطبهی فاطمه (سلام الله علیها) را شنید؛ سخنان فاطمه (سلام الله علیها) بر او سنگین تمام شد؛(۲) بالای منبر رفت و گفت: «ای مردم این چه سست عنصری در برابر هر سخن است؟ این آروزها در زمان رسول خدا کجا بود؟ هر که شنیده بگوید و هرکه دیده دهان باز کند. آنکه سخن گفت روباه مادهای بود که شاهدش دمش بود که باعث و بانی هر فتنه است؛ او کسی است که میخواهد جنگ از سر گیرد و او میگوید این زخم کهنه را پس از آن بسته شده، تازه کنید (دوباره آشوب به راه اندازید)، و از ضعیفان یاری طلبیده و از زنان کمک میجوید؛مانند امّ طحال(۳) که خویشانش روسپیگری را برای او خوش میداشتند»(۴). به شدت اهانت ابوبکر به فاطمهی زهرا، دختر پیامبر، و علی بن ابیطالب، که پیامبر او را به برادری برگزید، توجه شود. ثوبان غلام رسول الله صلی الله علیه وآله از آن حضرت نقل میکند که فرمود: «همانا تنها از پیشوایان گمراه کننده بر امتم هراسانم و چون شمشیر در میان امت من حاکم شود تا قیامت برگرفته نخواهد شد. قیامت در حالی بر پا میشود که گروهی از امت من به مشرکان میپیوندند تا آنجا که جماعتی از ایشان بتان را پرستش میکنند»(۵). …………………………………………………………….
۱٫تاریخ الخلفاء ۱: ۵۴-۹۵؛ خصائص الکبری۲: ۸۶؛ صواعق المحرقة: ۴۳؛
۲٫چون آن حضرت بااستدلال عقلانی ووحیانی از کتاب سنت بطلان خلافت ابوبکر و تجاهل جهالت وی را در آن خطبه آشکار ساخت وحجت را بر همگان در طول تاریخ تمام کرد
۳٫ام طحال زنی بد کاره در زمان جاهلیت بود که پرچم بدکارگی بر فراز خانه اش نصب نموده بود این است ضرب المثل شده شرح نهج اللبلاغة ابن ابی الحدید ۱۶: ۲۱۵
۴٫شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید۱۶: ۲۱۴-و۲۱۵: قال أبو بکر و حدثنی محمد بن زکریا قال حدثنا جعفر بن محمد بن عمارة بالإسناد الأول قال فلما سمع أبو بکر خطبتها شق علیه مقالتها فصعد المنبر و قال: أیها الناس ما هذه الرعة إلی کل قالة أین کانت هذه الأمانی فی عهد رسول الله صألا من سمع فلیقل و من شهد فلیتکلم إنما هو ثعالة شهیده ذنبه مرب لکل فتنة هو الذی یقول کروها جذعة بعد ما هرمت یستعینون بالضعفة و یستنصرون بالنساء کأم طحال أحب أهلها إلیها البغی.
۵٫مسند احمد۵: ۲۷۸؛ ومصابیح السنة بغوی۲:۱۳۶
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
دشنام ابوبکر به حضرت فاطمه سلام الله علیها,
... ما نشناختيم اهل بیت (علیهم السلام) را! حسرت اين است: عمر گذشت نفهميديم چه داريم! گوهري داشتيم و نشناختيم و مرديم!
مردي با خنجر خونآلود از خرابه بيرون آمد، مردم ريختند در خرابه، ديدند يکي در خاک و خون دست و پا ميزند.مرد را با خنجر خونآلود گرفتند. گفتند: تو در اين خرابه چه ميکردي؟ گفت: در اين خرابه اين مرد را کشتم. بردند با خنجر خونآلود در محضر امير المؤمنين؛ اقرار کرد: يا علي! کشتم اين مرد را.دستور داد ببريدش براي قصاص. تا بردند يکي دوان دوان آمد، گفت: دست نگه داريد. شمشير را متوقف کردند که گردنش را بزنند. گفت: قاتل منم؛ او را به خطا گرفتيد. مردم وا ماندند؛ او ميگويد: من قاتلم؛ اين ميگويد: من قاتلم. برگشتند، هر دو را آورند در محضر اميرالمؤمنين.
1- آيا در قرآن آيهاي در خصوص امامت امامان بعد از حضرت پيامبر آمده است ؟اگر آمده است در چه سوره و آياتي ذکر گرديده ؟
2- آيا آيهآي در خصوص معصوميت امامان در قرآن ذکر گرديده ؟
3- در خصوص دلايل نياز انسان به امامان بعد از پيامبر اکرم با توجه به آيات قراني چه مي باشد؟
4- کساني مدعي هستند کسي که ظهور خواهد کرد حضرت حجت امام زمان (عج) نمي باشد بلکه حضرت عيسي است که ظهور خواهد کرد ؟ دليل قرآني آن وجود دارد و يا ذکر شده باشد کسي که ظهور خواهد کرد حضرت مهدي(عج) مي باشد .
:: موضوعات مرتبط:
امامت،
، :: برچسبها:
امامت در قرآن,
اهل بیت,
امامت,
قرآن,
امیرالمومنین علیه السلام,
[ ادامه مطلب ] |
ما در پستهای قبل کاملا برسی کردم درباره شرابخواری عمر و ابابکر چه در قبل اسلام چه در بعد اسلام اما از آنجا که در ایام ربیع الاول قرار داریم دیدم بد نیست این مطلب قرار دهم تا دوستان خود قضاوت کنند این موجود تا لحظه آخر چکاره بوده و …
در کتاب معتبر الطبقات الکبری آمده:عن عبد الله بن عبید بن عمیر أن عمر بن الخطاب لما طعن قال له الناس یا أمیر المؤمنین لو شربت شربة فقال أسقونی نبیذا وکان من أحب الشراب إلیه قال فخرج النبیذ من جرحه مع صدید الدم .
ترجمه: از عبد الله بن عبید بن عمیر (نقل شده است) که هنگامی که عمر بن خطاب ، چاقو خورد ، مردم به او گفتند : ای امیر مومنان ، اگر نوشیدنی بنوشی (خوب است ) ؛ پس گفت : به من نبیذ دهید !!! و نبیذ از دوستداشتنی ترین نوشیدنی ها در نزد وی بود . عبد الله گفت : نبیذ از زخم وی همراه با لخته های خون خارج شد .
اسناد:
الطبقات الکبرى ، محمد بن سعد ، ج ۳ ، ص ۳۵۴ و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج ۴۴ ، ص ۴۳۰ و با کمی تفاوت در : السنن الکبرى ، البیهقی ، ج ۳ ، ص ۱۱۳ و فتح الباری ، ابن حجر ، ج ۷ ، ص ۵۲ و المصنف ، ابن أبی شیبة الکوفی ، ج ۵ ، ص ۴۸۸ و الاستیعاب ، ابن عبد البر ، ج ۳ ، ص ۱۱۵۴ و…
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
شراب خواری عمربن خطاب لحظه مرگ,
شراب خوری هنگام مرگ عمربن خطاب,
عرق خواری عمربن خطاب,
از ابی رافع نقل شده: که شرابخواریرا آوردند نزد عمر بن خطاب پس باو گفت: هر آینه تو را میفرستم پیش مردیکه او راملایمت و ترحمی درباره تو نمیگیرد، پس او را پیش مطیع بن اسود عدوی فرستاد پس گفت: وقتیکه فردا را صبح کردم پس او را حد میزنم پس عمر آمد واو میزد او را زدن سختی. پس عمر گفت: این مرد را کشتی چند ضربه او را زدی گفت: شصت ضربه، گفت من قصاص میکنم از او به بیست ضربه. ابو عبیده در معنای آن گوید: عمر میگفت من قرار میدهم سختی این زدن را قصاص به بیست شلاقیکه باقیمانده است از حدپس آنرا نزن باو.
سنن کبری ج ۸ ص ۳۱۷، شرح ابن ابی الحدید: ج ۳ ص
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
الغدیر عمربن خطاب,
بدعت عمربن خطاب,
بدعتهای عمربن خطاب,
جنایت عمر بن خطاب,
رفتار جهالت عمر بن خطاب,
عمر بن خطاب بدعت در زدن حد,
کنز العمال عمربن خطاب,
[ ادامه مطلب ] |
عمر بن خطاب، خدائی از خرما داشت و دخترش را زنده به گور میکرد!!!
نووی شافعی در کتاب المجموع می نویسد:
وَرُوِیَ عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ أَنَّهُ قَالَ : یَا رَسُولَ اللَّهِ ، إِنِّی وَأَدْتُ فِی الْجَاهِلِیَّةِ
فَقَالَ : أَعْتِقْ عَنْ کُلِّ مَوْؤُودٍ رَقَبَةً .والموؤودةُ البنتُ المقتولةِ عندما تَوَلَّدَ ، کان أهلُ الجاهلیةِ یفعلونَ ذلک مخافةَ العارِ والفقرِ.
از عمر بن خطاب روایت شده است که گفت: ای رسول خدا ! من در دوران جاهلیت دخترانم را زنده به گور کردهام (چه کار کنم؟) . آن حضرت فرمود: برای هر دختری که زنده به گور کردهای، یک بنده آزاد کن .
مؤوده به دختری میگویند که در زمان تولد کشته شده است. مردم دوران جاهلیت، این کار را به خاطر ترس از ننگ و فقر میکشتند.
النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى۶۷۶ هـ)، المجموع، ج ۱۹ ، ص ۱۸۷ ، ناشر: دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع، التکملة الثانیة.
ماوردی بصری شافعی نیز در کتاب الحاوی الکبیر می نویسد:
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
خدای عمر بن خطاب خرما,
خرما خدا عمر بن خطاب,
زنده به گوردختران عمر بن خطاب,
زنده به گورعمر بن خطاب,
عمر بن خطاب,
خدائی از خرما داشت و دخترش را زنده به گور میکرد,
عمل خرماعمر بن خطاب,
[ ادامه مطلب ] |
تشبیه ذات خداوند و اجتماع نقیضین در کلام فلاسفه و عرفا
در مکتب برهان و دین، مذهب اهل تعطیل در مورد معرفت خداوند باطل است. و معناى تعطیل این است که بشر حتّى از بحث درباره وجود خداوند طفره رفته و یا اینکه وجود او را انکار کند، امّا پس از اقرار به وجود خداوند هر گونه تعمّق و تحقیق و جستجو درباره معرفت کنه ذات او داخل در مسأله تشبیه است.
فلسفه و عرفان به این مسأله مهم توجّه نداشته، پس از بحث اثبات وجود خداوند، در مورد شناخت حقیقت ذات او بحث مىکند، و در نهایت کنه وجود او را عین وجود و هستى مطلق و بى منتها مىداند که به صورت اشیاى گوناگون ظهور کرده است. این عقیده مستلزم تشبیه ذات خداوند به ممکنات از حیث ذات و سنخ وجود[۱] مىباشد، بلکه موجب انکار وجود خالق متعال و خالقیت اوست.
:: موضوعات مرتبط:
فلاسفه چه میگویند!،
، :: برچسبها:
ابن عربى,
اجتماع نقیضین,
تشبیه,
تشبیه ذات خداوند,
تنزیه,
حسن زاده آملى,
رساله لقاء اللّه,
عبداللّه جوادى آملى,
فلاسفه و عرفا,
فلسفه و عرفان,
معرفت کنه ذات,
میرزا جواد ملکى تبریزى,
والفلسفة الإلهیة,
وحدت از دیدگاه عارف و حکیم,
[ ادامه مطلب ] |
اولین طرح مدون پیرامون حقوق بشر در جهان، از طرف امام علی بن ابیطالب علیه السلام، در حدود 1400 سال پیش عنوان شد. سخن گفتن یا نگاشتن مطلبی پیرامون امام همگان و شخصیتی که جامع فضایل اولین و اخرین، و دروازهی شهر علم، مولود کعبه، شهید محراب، قسمت کنندهی بهشت و جهنم و متصدی دادن جواز افرداد به بهشت است، شرافتی است بس بزرگ و افتخاری عظیم. چگونه ممکن است پیرامون شخصیت او نوشتهای عرضه شود؟
او همان کسی است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در موردش فرمود: این علی، برادر من، خلیفه بعد از من و وارث علم من است.آنچه پیش روی است بخشی از توشه و مجموعهای است دربارهی حضرت علی علیه السلام که نویسنده عربی با اسناد خود، آنها را گردآوری و تنظیم کرده است.
آسمان جلال و شکوه خاصي داشت. در پهن دشت وسيعش افق و کرانه اي به چشم نمي خورد و سکوت اسرارآميزي بر همه جا دامن گسترده بود.
نسيم ملايمي که از قلّه حِرا بر مي خاست، اندام خود را بر چهره سخت و شکننده ابوقبيس مي ساييد و با رقصِ دل انگيزي به دامنه کوه مي غلطيد و گونه هاي آفتاب زده «کعبه» را نوازش مي داد.
خانه خدا با جبروت و عظمت خود، درخشش وصف ناپذيري به اين سرزمين خشک و سوزان بخشيده بود و همگان در برابر شکوه و عظمت بي نظيرش سر تعظيم و تکريم فرود آورده بودند.
در ميان سيل مردم از پير و جوان، که با احترام خاصي، در دوّمين جمعه ماه رجب، در گرداگرد خانه خدا مشغول طواف بودند؛ زني حامله با چهره اي شکسته، به دور کعبه معظّمه بي تابانه مي گرديد، با انگشتان لرزانش به سوي کعبه اشاره مي کرد و در حالي که قطرات اشکَش سيل آسا بر گونه هايش سرازير بود، زير لب مي گفت:
«پروردگارا ! به تو ايمان آورده ام و به آنچه کتاب و پيامبر از سوي تو آمده ايمان دارم.»
«پروردگارا ! من به آيين جدّم حضرت ابراهيم خليل، که بنيانگذار اين خانه کهن است، ايمان دارم.»
«پروردگارا ! تو را سوگند مي دهم به حق بنيانگذار اين بيت و به حق اين مولودي که در شکم دارم، اين زايمان را بر من آسان بگردان !»(1)
ديدگان کنجکاو، او را مي ديد و گوش هاي تيز شده سخنانش را دنبال مي کرد، حسّ کنجکاويِ همگان تحريک شده بود که ناگهان فرياد تعجّب از همگان بر خاست و به دنبال آن سکوت سنگيني بر همگان حکمفرما شد. آب در گلوها خشکيد. حيرت و تعجّب بر چهره ها نقش بست. نفس ها از سينه ها بيرون نمي آمد.
کسي جرأت نداشت که مهر سکوت را بشکند و بگويد: لحظه اي پيش، ديوار کعبه شکافته شد و زن حامله اي به درون کعبه رهنمون شد!
چه کسي باور مي کرد که سنگ خارا آغوش بگشايد و زن حامله اي را در خود جاي دهد؟!
زماني حيرت و تعجب افزون شد که تلاش کليد داران حرم، در گشودنِ قفلِ درِ کعبه به نتيجه نرسيد !
لحظه به لحظه بر ازدحام مردم افزوده مي شد، تا از فرجام اين راز آگاه شوند.
پس از سپري شدنِ مدتي نسبتا طولاني، يکبار ديگر همان سنگ خارا آغوش باز کرد و سيماي درخشان «فاطمه بنت اسد» در حالي که «مولود کعبه» را در آغوش داشت، از درون کعبه طالع گرديد.
صداي تکبير اوج گرفت و در همه جاي مکّه طنين انداخت.
غرور و شرف چون هاله اي سنگين بر سرِ مولود بال گسترده بود و در سيمايش موجي از خنده در درياي اشک شنا مي کرد.
حضرت ابوطالب در حالي که برق شعف از ديدگانش بيرون مي زد، بانگ بر آورد:
«هان اي مردمان! (امشب) وليّ خدا، در خانه خدا، ديده به جهان گشود.»(2)
اين حادثه پر شکوه و بي نظير تاريخِ آفرينش، به روز جمعه، سيزدهم ماه رجب، در سي امين سال حمله ابرهه به خانه خدا (عام الفيل) اتّفاق افتاد.(3)
طلوع خورشيدِامامت ازافقِ کعبه، يکي از ده ها مناقب ويژه مولاي متقيان، امير مؤمنان عليه السلام است که در ميان اوّلين و آخرين، احدي در اين فضيلت با آن حضرت شريک نيست.
ما در اين نوشتار در پي آنيم که با اختصار، اعتراف بزرگان جهان اسلام ـ از شيعه و سنّي ـ از محدّثان، مورّخان، نسب شناسان، تراجم نويسان و سخن سرايان را، تا جايي که صفحات محدود مجلّه اجازه دهد، به ترتيب تسلسل زماني، در ضمن چندين فصل بازگو نماييم:
:: موضوعات مرتبط:
امیرالمومنین علیه السلام،
، :: برچسبها:
حضرت ابوطالب,
حاکم نيشابوري,
ولادت در کعبه,
فاطمه بنت اسد,
علي وليد الکعبه,
علی اکبر مهدی پور,
امام علی علیه السلام,
[ ادامه مطلب ] |
عمربن خطاب که روزهایی از زندگیش شتر چران بود دلال خر شتر واستر بود و هیزم برگ درخت جمع می کرد وبا اون وضعیت خجالت آور نسب و . . . دوران جاهلیت وبعد …
وناگاه خودرا در منصب حکومت می دید ، که هر کاری دلش می خواست می کرد هر کس را که می خواست میزد حتی دختر رسول خدا را و از هر کاری که خوشایدش نبود منع می کرد ،در یک جمله همه از او وحشت داشتند، او از نظر روانی از این تغییر شگفت زده بود ، لذا از افراد می پرسید آیا من پادشاه هستم یا خلیفه ؟….. ما در اینجا به چند مورد اشاره می کنیم خودتان قضاوت بفرمایید و …
ابن سعد می گوید :عمربن خطاب گفت: به خدا قسم نمیدانم من خلیفه ام یا پادشاه ؟!اگر شاه هستم که امری بس مهم شگفت است ، شخصی گفت: بین این دو فرق است عمرپرسید فرق چیست ؟ او گفت :خلیفه جز به حق از کسی چیزی نمی گیرد وجز راه حق صرف نمی کند ولی شاه بر مردم ستم می کند به ناحق از این و آن می گیرد وبه ناحق به این و آن می بخشد عمر با شنیدن این جواب سکوت کرد (۱)
ونیز نوشته اند روزی عمر از جناب سلمان فارسی پرسید:آیا من پادشاه هستم یا خلیفه ؟ سلمان گفت: اگر از مملکت مسلمانان درهمی یا کمتر یا بیشتر بدست آوردی و آنرا در غیر راه صحیحش صرف کردی تو شاه هستی نه خلیفه ،عمر از این سخن سلمان خجالت کشید به فکر فرو رفت .(۲) —————————————————– اسناد: ۱)تاریخ الخلفا سیوطی ص۱۴۰طبقات الکبری ج۳ص۳۰۶کنزل المال ج۱۲ص۵۶۷تاریخ عمربن خطاب ص۱۶۹
۲)تاریخ الامم والملوک طبری ج۵ ص۵۳ ۳۰۶کنزل المال ج۱۲ص۵۶۷ ش۳۵۷۷۷
او در يکي از شب ها خواب ديد که بر روي زمين حاصل خيزي نشسته و از دوستان و ياران خود دوري گزيده است و در اين حال ، مرواريدي در دست دارد که پيوسته آن را زير و رو مي کند...
نسب و حسب امّ البنين
امّ البنين ؛ ( فاطمه ) ، دختر حزام بن خالد بن ربيعه ( برادر شاعر معروف دورانِ قبل از اسلام ـ عصر جاهليت ـ صاحب يکي از محلّقات سبعه ) ، فرزند عامر بن کلاب بن ربيعة بن عامر بن صعصعه کلابي .
مادرش ؛ شمامه ، دختر سهيل بن عامر بن مالک بن جعفر بن کلاب و اجداد و نياکان او ، همه از دلاوران عرب در عصر جاهليت بودند که حماسه هاي جاويدان داشتند ، تا آنجاکه در شجاعت و سخاوت زبانزد خاص و عام بودند . در وصف آن ها همين بس که جناب عقيل بن ابوطالب گفت :
« در ميان قوم عرب نمي توان کسي را يافت که از پدران و نياکان امّ البنين شجاع تر و دلاورتر باشد . »
:: برچسبها:
موقعيّت امّ البنين,
شخصیت امّ البنين,
الزهیر الجعفری,
محمد رضا میرزا جان,
[ ادامه مطلب ] |
بیعت عمربن خطاب در روز غدیر با امیرالمومنین حضرت علی .علیه السلام
بعد از آن که رسول خدا صلى الله علیه وآله امیر مؤمنان علیه السلام را به عنوان خلیفه و جانشین خود انتخاب و آن را بر همگان اعلام کرد، به مردم دستور داد که یکى یکى با آن حضرت بیعت کرده و این منصب جدید را تبریک بگویند. طبق روایات صحیح السندى که در کتابهاى اهل سنت وجود دارد، عمربن خطاب از کسانى است که خود را به امیر المؤمنین علیه السلام رساند و پس از بیعت با آن حضرت، منصب جدیدش را تبریک گفت.
که ما این مطلب از ذهبی، در کتاب سیر اعلام النبلاء ج۱۹ ص ۳۲۸ که اوهم از غزالی نقل کرده دراینجا بیان می کنیم
:: موضوعات مرتبط:
اهل سنت،
، :: برچسبها:
بخن بخن خبخن عمربن خطاب,
بیعت عمربن خطاب در روز غدیر,
خیانت عمربن خطاب,
خیانت عمربن خطاب غدیر خم,
عمربن خطاب غذیر خم,
غدیر خم و عمربن خطاب,
فضائل عمربن خطاب,
[ ادامه مطلب ] |
ويژگيها و فضائل حضرت امّ البنين عليهاالسلام - عبد الكريم پاكنيا
از تبار دليرمردان
بانوى وارسته، حضرت أمّ البنين، فاطمه، دختر حزام، فرزند خالد بن ربيعة بن كلاب است. مادر آن گرامى، ليلا و يا شمامه از خانواده سهل بن عامر بن مالك بن جعفر بن كلاب است كه همه پدرانش، از مردان شجاع و نامدار عرب در منطقه حجازند. همچنين جناب امّ البنين با چند واسطه به عبد مناف، جد اعلاى رسول گرامى اسلامصلىاللهعليهوآله، نسب مىرساند.(1)
ابو الفرج اصفهانى نيز در مقاتل الطالبين از ايشان ياد كرده است.(2) به گواهى تاريخ؛ پدران و داييهاى امّ البنينعليهاالسلام در دوران قبل از اسلام در رديف دليران عرب محسوب مىشدهاند و مورخان، آنان را به دليرى و شهامت در رزمگاههاى نبرد ستودهاند. آنان افزون بر شجاعت و قهرمانى، سالار و سرور قوم خود نيز بودهاند؛ آن چنانكه سلاطين زمان در برابرشان سر تسليم فرود آوردهاند.
بدينگونه است كه خاندان جناب امّ البنينعليهاالسلام در شرافت، شهامت، مردانگى، مهماننوازى و دلاورى، سرآمد رادمردان عصر خود بودهاند. امّ البنين، اين اوصاف والا را از اسلاف خود به ارث برد و با آموختههايش از خاندان وحى عجين كرد و به فرزندانش نيز انتقال داد.
:: برچسبها:
حضرت امّ البنين عليهاالسلام,
عبد الكريم پاكنيا,
امير مؤمنان عليهالسلام,
اشعار عاشورايى,
كرامات,
مقامات,
[ ادامه مطلب ] |
دیدار ریاست عالی بنیاد فرهنگی امامت با آیت الله العظمی سیستانی
حضرت آیت ا... میلانی ریاست عالی بنیاد فرهنگی امامت به همراه برخی از مسئولان بنیاد با حضرت آیت ا... العظمی سیستانی (دامت برکاته)در نجف اشرف دیدار و گفتگو کردند.
حضرت آیت ا... سیدعلی میلانی به همراه برخی ازمسئولان بنیاد فرهنگی امامت با مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت ا... العظمی سیستانی(دامت برکاته) در نجف اشرف دیدار و گفتگو کردند.
در این دیدار آیت ا... میلانی گزارشی از روند فعالیت های آموزشی پژوهشی تحقیقاتی بنیاد را به معظم له ارائه نمودندو در خصوص معضلات فرهنگی و فکری موجود و ضرورت توسعه فعالیت های امامتی به مشورت و گفتگو پرداختند .
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
فروشگاه آنلاین
و آدرس
onlineeshop.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
محمد بن حسن عسکری (عج) آخرین امام از امامان دوازده
گانه شیعیان است. در ١۵ شعبان سال ٢۵۵ هـ.ق در سامرا به دنیا
آمد و تنها فرزند امام حسن عسکری (ع)، یازدهمین امام شعیان ما است.
مادر آن حضرت نرجس (نرگس) است که گفته اند
از نوادگان قیصر روم بوده است. «مهدی» حُجَت، قائم منتظر، خلف صالح، بقیه الله،
صاحب زمان، ولی عصر و امام عصر از لقبهای آن حضرت است.