امام علی علیه السلام و ايرانيان - محسن حيدرنيا



پیرو کلام امیرعوالم خلقت اعرف الحق تعرف اهله

امام علی علیه السلام و ايرانيان - محسن حيدرنيا

امام علی علیه السلام و ايرانيان - محسن حيدرنيا

در نظام مالی كه عمر و سپس عثمان اعمال می‌كردند، معمولاً حقوق و عطایای موالی ایرانی پایین‌تر از اعراب بود. از این رو وقتی كه ایرانیان در دوران خلافت علی(علیه السلام) از حقوق و عطایایی برخوردار شدند، جمعی از سران و اشراف كوفه از جمله اشعث‌بن قیس كندی، در برابر آن حضرت زبان به اعتراض گشودند كه از چه روی ما را مغلوب این سرخ‌رویان ساخته‌ای؟
اشاره :
در این مقاله از رشته تعلقات و آشنایی‌های ایرانیان با علی(علیه السلام) همچون، مدارا در اخذ خراج از ایرانیان ـ چه در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) كه به یمن گسیل شد و گروهی از ایرانیان در آنجا مقیم بودند و چه در زمان خلافت خویش ـ خونخواهی آن حضرت از هرمزان ایرانی، اجرای عدالت در تقسیم بیت‌المال میان عرب و عجم و از جمله ایرانیان در زمان خلافت، حمایت ایرانیان از علی(علیه السلام) در جنگ جمل سخن رفته است.
بی‌تردید موضوع آشنایی ایرانیان با حضرت علی(علیه السلام) برای هر شیعه‌ای از اهمیت و جاذبه بسیاری برخوردار است. حوادث تاریخ ایران و اسلام در دهه‌های دوم، سوم و چهارم از سده نخست هجری، بسترهای مناسبی را برای آشنایی ایرانیان با آن بزرگ مرد تاریخ بشر فراهم ساخت.
دیدار «الابناء» با علی(علیه السلام)
به سال دهم هجری، پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) علی(علیه السلام) را به یمن گسیل داشت تا امور آن منطقه را سامان بخشد و خراج ایشان را جمع آورد. در آن زمان، در یمن طبقه‌ای وجود داشت كه اعراب به آنها «الابناء» و گاه «بنی الاحرار» می‌گفتند. آنان در جامعه یمن از جایگاه خاصی برخوردار بودند و همواره به آزادگی و شرافت اتصاف داشتند. اینان ایرانی نژادهایی بودند كه اجدادشان از جانب خسرو انوشیروان برای یاری مردم یمن و حمیریان تحت ستم حبشیان، به آن دیار اعزام شده بودند و آنان پس از در هم شكستن حبشی‌های مهاجم، در همانجا سكنا گزیدند. سال‌ها بعد بر اثر آمیزش آنان با ساكنان بومی عرب، همین نسل، یعنی «بنی الاحرار» به معنای «فرزندان ایرانیان» یا «پسران آزادگان» به وجود آمدند.[1]
حضور علی(علیه السلام) در یمن در سال دهم هجری، این امكان را در اختیار الابناء ایرانی نژاد قرار داد تا از نزدیك با سیره انسان‌دوستانه، كریمانه و بزرگوارانه‌اش آشنا شده، از همان‌جا دوستی و محبت او را در دل‌های خویش جای دهند. الابناء پس از آشنایی با علی(علیه السلام) اسلام آورده، فیروز را از جانب خود به مدینه فرستادند و مراتب ایمان و وفاداری خود را به پیامبر(صلی الله علیه و آله) عرضه داشتند.[2]
فتوحات اسلامی پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله)
پس از رحلت رسول گرامی اسلام، دو اتفاق بزرگ رخ داد كه تأثیرات شگرفی در سرنوشت آینده اسلام و مسلمین داشت:
یكی ماجرای سقیفه و دیگر، پدیده فتوحات. بزرگ‌ترین اشتباه و انحرافی كه در سقیفه [صفر سال 11 ق.] انجام گرفت، تغافل، تجاهل و به فراموشی سپردن واقعه غدیر بود. غدیر به اهلیت و صلاحیت علی(علیه السلام) برای جانشینی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) اشعار داشت. اما حوادث سقیفه به گونه‌ای دیگر رقم خورد و با انتخاب ابوبكر به خلافت، به واقع زاویه انحرافی آغاز شد، كه در سال 61 ق. با كشتار فرزندان رسول خدا(صلی الله علیه و آله)، به نقطه اوج خود رسید. اما حادثه مهم دیگر كه در مبحث ما می‌گنجد، آغاز فتوحات در دوران خلافت ابوبكر بود. هدف فتوحات، گسترش اسلام و از میان بردن سدها و موانع سیاسی موجود جهان آن روزگار بود كه نمی‌گذاشتند پیام اسلام به امت‌های دیگر برسد. اندیشه و طرح فتوحات، اساساً سه خاستگاه مهم داشت:
نخست؛ جوهر اسلام كه دینی بود متمم و مكمل ادیان دیگر و طبعاً آیینی جهانی؛ كه همه ابنای بشر را مورد خطاب خود قرار می‌داد.
دوم؛ سیره عملی پیامبر در جهت معرفی اسلام به خارج از مرزهای شبه‌جزیره عربستان كه نمونه بارز آن دعوت خسرو ایران، قیصر روم و مقوقس مصر به پذیرش این آیین بود.
سوم؛ ارضای حسّ جاه‌طلبی و زیاده خواهی برخی از امیران و خلیفگان، و برطرف كردن مشكلات اقتصادی كه از سرزمین خشك عربستان ناشی شده بود.
اینها عواملی بودند كه ذهن، اندیشه و همت عرب را كه تا پیش از اسلام به مناقشات خونین قبیله‌ای در حوزه‌های محدود، معطوف بود، به تسخیر سرزمین‌های دور و نزدیك متوجه ساخت.[3]
فتح ایران و پیدایش طبقه موالی
با شروع فتوحات در زمان خلافت ابوبكر، كرانه‌های جغرافیای اسلام، به سمت شرق و شمال و غرب گسترش یافت. در مدتی اندك ایران، شام و مصر فتح شدند. فتح ایران تقریباً در خلال دهه 12 تا 22 ق. تكمیل شد.
نخستین پیروزی قاطع در برابر ایرانیان در اوایل خلافت عمر در سال 16 ق. در قادسیه صورت پذیرفت.[4] علی(علیه السلام) نیز، از آغاز طراحی این عملیات بزرگ در مدینه، در جریان قرار گرفته بود. به گفته طبری و بر اساس خطبه 145 نهج‌البلاغه، آن حضرت پیشنهادهای سودمندی را نیز در این باره به خلیفه دوم عرضه كرد. با فتح ایران بسیاری از خاندان‌های ایرانی در جوار اعراب و یا حتی در درون بافت و ساختار جامعه اعراب، تحت عنوان «موالی» جای گرفتند. اینان از آن پس به عنوان طبقه‌ای نوظهور در جامعه اسلامی جایگاه خاصی را به خود اختصاص دادند. رابطه موالی با اعراب فاتح، الزاماً رابطه ارباب و رعیت و خواجه و برده نبود؛ بلكه در بیشتر موارد خاندان‌های ایرانی با خاندان‌های عرب پیمان ولاء و دوستی (موالی موالاه) داشتند تا آنكه این امر مكانیسم روابط اجتماعی خود را در قالبی استوار و مناسب انتظام بخشید.[5]
با وجود این، خاندان‌های ایرانی از روح تعرّب و عصبیت عربی، كه هنوز از جامعه اسلامی رخت بر نبسته بود، رنج می‌بردند. این روحیه كه حتی دستگاه خلافت نیز از آن بی‌بهره نبود، گاه عرصه را بر موالی ایرانی تنگ و دشوار می‌ساخت. شاید بتوان ترور خلیفه دوم توسط ابولؤلؤ (فیروز ایرانی)[7] را به سال 23 ق. واكنش در برابر این فشارها تلقی كرد.
علی(علیه السلام) خونخواه هرمزان ایرانی
در پی درگذشت خلیفه دوم، عبیدالله پسر او، نه تنها ابولؤلؤ و همسر و دخترش را به قتل رساند، بلكه هرمز را نیز با وجود هیچ مستمسك قابل قبول شرعی و عرفی كشت. عثمان خلیفه سوم وظیفه داشت عبیدالله را به سبب قتل بی‌دلیل یك ایرانی مسلمان، قصاص كند؛ زیرا از بی‌گناهی او آگاه بود. لیكن خلیفه جرأت نداشت تا در این مورد، به وظیفه اسلامی خود عمل كند. علی(علیه السلام) خیلفه سوم، عثمان را در این مورد سخت نكوهش كرد و به عبیدالله بن عمر چنین فرمود:
ای فاسق اگر روزی بر تو دست یابم، تو را به خونخواهی هرمزان خواهم كشت.
عبیدالله تا پایان عمر از علی(علیه السلام) برحذر بود. او در جنگ‌های جمل و صفین در مقابل آن حضرت قرار گرفت و سرانجام در یكی از نبردهای جنگ صفین كشته شد.
دفاع علی(علیه السلام) از حمراء
اعراب، ایرانیان ساكن كوفه و بصره را به نام‌های چندی از جمله «موالی»، «بنی عم»، «زط»، «سیابجه»، «اسواران» و «حمرا» می‌خواندند. آنان را موالی می‌گفتند، از آن رو كه با قبائل عرب پیوند «ولا» داشتند و بنی عم می‌نامیدند، از آن جهت كه با طوایف عرب چنان موالاه و هم پیمانی داشتند كه گویی پسرعموهای ایشانند. زط، همان شكل تعریب شده جت است كه در اصل قومی از هندوان بودند كه كار ایشان نگهبانی در راه‌ها و مسالك و بعدها به اسواران ایرانی نیز كه شغل نگهبانی داشتند، اطلاق گردید. سیابجه جمع «سیجی» معرّب سپاهی است كه مانند زط غالباً به طبقه كارآزمودi نظامی ایرانیان، اطلاق می‌شود.
حمراء، به معنی سرخ رویان یا سپیدرویان نامی بود كه به اعتبار رنگ روشن پوست ایرانیان به آنان می‌دادند.
در نظام مالی كه عمر و سپس عثمان اعمال می‌كردند، معمولاً حقوق و عطایای موالی ایرانی پایین‌تر از اعراب بود. از این رو وقتی كه ایرانیان در دوران خلافت علی(علیه السلام) از حقوق و عطایایی برخوردار شدند، جمعی از سران و اشراف كوفه از جمله اشعث‌بن قیس كندی، در برابر آن حضرت زبان به اعتراض گشودند كه از چه روی ما را مغلوب این سرخ‌رویان ساخته‌ای؟[8]
عدالت علی(علیه السلام) سخت مورد توجه ایرانیان قرار گرفت؛ زیرا پیش از این، شاهد بودند كه چگونه خلیفگان و خاصه عاملان و كارگزاران ایشان در بصره و كوفه، پای از جاده عدل و داد بیرون نهاده، حقوق آنان را تضییع می‌نمایند. موالی كه از حدود سال‌های شانزده ق. به بعد، رفته رفته در بصره و كوفه سكنا گزیدند، از نزدیك با اعمال ننگین امیران فاسق و ظالمی چون سعید بن عاص، مغیره بن شعبه، ولید بن عقبه و عبدالله بن عامر آشنا بودند و هر گاه از ظلم و جور ایشان به خلیفه دوم و سوم شكایت می‌كردند، راه به جایی نمی‌بردند. اما در همان حال به چشم خود شاهد بودند كه علی(علیه السلام) با آنكه هنوز به خلافت نرسیده بود، با جرأت و جسارت تمام، فرزندش حسن را به اجرای حدّ شرعی در مورد ولید بن عقبه شراب‌خوار فرمان می‌دهد و عبیدالله بن عمر را به قصاص خون به ناحق ریخته هرمزان تهدید می‌كند و در میان موج مخالفت اشراف و بزرگان سركش قریش كه خود را تافته جدا بافته می‌دانستند، حقوق موالی ایرانی را استیفا می‌نماید.
این مشاهدات كافی بود تا قلب هر انسانی را به شوق و جذبه و كشش وادارد. ایرانیان در وجود علی(علیه السلام) روح بزرگی را یافتند كه فراتر از علایق نژادی و زبانی و قومی، به موضوع انسانیت و عدالت می‌اندیشید. از همین رو در جریان جنگ‌های جمل و صفین از آن حضرت دفاع كرده، در ركابش به جنگ با ناكثین و قاسطین پرداختند.
جنگ جمل و حمایت ایرانیان از علی(علیه السلام)
چنان كه گفته شد، در دهه سوم و چهارم هجری، (سال‌های 20 تا 40) بسیاری از ایرانیان در بصره و كوفه سكنا گزیده بودند. آنان تعدادی مهاجر و عده‌ای دیگر، از ساكنان اصیل و قدیمی همین منطقه بودند. بصره و كوفه تا پیش از فتوحات، بخش غربی ایران محسوب می‌شد. از جمله این ساكنان قدیمی این دو شهر، طوایفی موسوم به زط و سیابجه بودند كه همواره به عنوان بخش مهم از اسواران یعنی نیروهای آزموده و مجرب دوران ساسانیان به حساب می‌آمدند. این زط‌ها و سیابجه در سال 36 ق. در جریان جنگ جمل در اطراف بصره با سپاهیان اصحاب جمل مقابله كردند و كار را بر عایشه، طلحه و زبیر سخت نمودند.[9]
با تسخیر بصره توسط جملیات، زط‌ها و سیابجه در كوفه به سپاه علی(علیه السلام) پیوستند و تا پیروزی كامل در برابر ناكثین، در ركاب حضرتش نبرد كردند. آن حضرت كه نظاره‌گر فداكاری‌های بی‌شائبه و خالصانه ایرانیان حاضر در سپاهش بود، همواره در چهره آنان مردمانی نجیب و آزاده را مشاهده می‌كرد كه می‌تواند از یاری جدّی ایشان در راه بسط عدالت و دفع بیداد و ریشه‌كن كردن فتنه ریشه‌دار منافقان و بنی‌امیه، بهره‌مند گردد. از این رو، با ارسال نامه‌هایی به عاملان خود در همدان و آذربایجان، نیروهای ایرانی را برای مقابله با معاویه در جنگ صفین، به یاری خود طلبید.[10]
هدایای ایرانیان به علی(علیه السلام)
در زمانی كه علی(علیه السلام) در كوفه بودند، به رسم سابق شماری از ایرانیان[11] نزد آن حضرت آمدند تا هدایایی تقدیم دارند. پیشتر كارگزاران عثمان همچون ولید بن عقبه و سعید بن عاص، افزون بر خراجی كه از ایرانیان مسلمان می‌گرفتند، ایشان را به اعطای هدایای نوروزگان و مهرگان نیز مكلف ساخته و از این راه میلیون‌ها دینار به چنگ آوردند. از این رو، هدایای نوروزی به صورت سنتی رایج درآمده بود.
وقتی ایرانیان هدایای خود را نزد حضرت آوردند، برای آنكه خاطر آنان مكدر نشود، هدایا را پذیرفتند اما دستور دادند، مقابل قیمت آن هدایا، از میزان خراج آنان كسر گردد. همچنین، هنگامی كه آن حضرت به عزم صفین از شهر انبار می‌گذشتند، دهقانان (معرب دهبان به معنای بزرگ ده است كه معمولاً از طبقات مرفّه و طراز اوّل جامعه محسوب می‌شدند)، به همراه دیگر مردم به دنبال علی(علیه السلام) راه افتاده دوان دوان ایشان را مشایعت می‌كردند. علی(علیه السلام) آنان را از این كار منع فرمودند. آنگاه دهقانان پیش‌كشی‌های خود را اهدا كردند. آن حضرت هدایا را تنها بدان شرط قبول نمودند كه قیمت آنها را حساب كرده، به ایشان بپردازند.[12]
در همین زمان ابوزید انصاری را به نحوه اخذ خراج و جزیه از ایرانیان رهنمون ساختند.[13] دستورهای صریح و آشكار آن حضرت در این باره را باید به واقع پایه‌گذاری نظامی نوین، عادلانه و كارآمد در نظام اخذ مالیات بر افراد (خراج، برای مسلمانان و اهل جزیه و جزیه ویژه غیر مسلمانان) به حساب آورد.
این نظام عادلانه كه از جانب علی(علیه السلام) اعمال گردید، توجه عمیق‌تر ایرانیان را به شخصیت عدالت‌جوی انسانی‌اش بیش از پیش جلب نمود و طبعاً به دنبال آن عشق و محبتی را كه در اعماق روح و جان ایرانی ریشه داشت، شعله‌ور كرد. عشقی كه در طول قرون متمادی، هرگز خاموش نگشت و ولای اهل بیت را در این سرزمین به صورت بخشی اساسی و تفكیك‌ناپذیر از فرهنگ ایرانیان، درآورد.
آری اینها نمونه‌هایی بود از نخستین آشنایی‌های مردم ایران با علی(علیه السلام) كه بی‌تردید باید در موضوع گرایش و محبت ایرانیان نسبت به علی(علیه السلام) و خاندان پاكش و در پس تسری و رواج تشیع در ایران، بدان‌ها توجه كافی و وافی مبذول داشت.

 

پی نوشت ها :
1. یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ج 1، ص 200. فیاض، علی‌اكبر، تاریخ اسلام، انتشارات دانشگاه تهران، 1367ش، ص 27.
2. فیاض، همان، ص 123.
3. درباره فتوحات ر.ك: فتوح البلدان بلاذری، الفتوح ابن اعثم كوفی، الاخبار الطول دینوری و تاریخ طبری.
4. بلاذری، احمد بن یحیی. فتوح البلدان، ترجمه دكتر محمد توكل، تهران، انتشارات نقره، چاپ نخست، 1367 ش، ص 365.
5. راجع به موالی و انواع ولاء و رفتار هر یك از خلفا با موالی، ر.ك: الموالی و نظام الولاء، دكتر محمود مقدم، ترجمه و تحقیق محسن حیدرنیا، پایان‌نامه كارشناسی ارشد دانشكده الهیات دانشگاه تهران، 1372 ش.
6. یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، انتشارات علمی و فرهنگی، چ 6، 1371 ش، ج 2، ص 51.
7. محمدی ملایری، دكتر محمد، تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی، ج 3، دل ایرانشهر، بخش دوم، تهران، انتشارات توس، چ 1، 1379 ش، ص 242.
8. درباره اسواران، زط، سیابجه، و موالی ر. ك‌: دكتر ملایری، ج 3،
ص 211 به بعد و ج 2، ص 422 و نیز، لسان العرب، ابن منظور، ذیل واژه‌ی حمراء و الموالی و نظام الولاء، دكتر مقداد.
9. دكتر محمدی، ج 3، ص 211 و 212، به نقل از تاریخ طبری.
10. ابن اعثم كوفی، محمد بن علی، الفتوح، ترجمه كهن فارسی، محمد بن احمد مستوفی هروری، تصحیح غلامرضا طباطبایی مجد، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، چ 1، 1372، صص 454 ـ 456.
11. درباره ایرانیان ساكن كوفه و بصره، ر.ك: فتوح البلدان، بلاذری، ترجمه دكتر توكل، صفحات 65، 1366 ش، ص 198 ـ 199.
13. دكتر محمدی، ج 3، ص 274، به نقل از فتوح البلدان بلاذری.

 

منبع : ماهنامه موعود شماره 89


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: امیرالمومنین علیه السلام، ،
:: برچسب‌ها: محسن حيدرنيا, امام علی علیه السلام, ايرانيان,
ن : علی حسین زاده
ت : جمعه 18 مرداد 1392


محمد بن حسن عسکری (عج) آخرین امام از امامان دوازده گانه شیعیان است. در ١۵ شعبان سال ٢۵۵ هـ.ق در سامرا به دنیا آمد و تنها فرزند امام حسن عسکری (ع)، یازدهمین امام شعیان ما است. مادر آن حضرت نرجس (نرگس) است که گفته اند از نوادگان قیصر روم بوده است. «مهدی» حُجَت، قائم منتظر، خلف صالح، بقیه الله، صاحب زمان، ولی عصر و امام عصر از لقبهای آن حضرت است.